مسجد ردّ شمس بر تپه مرتفعی در شرق مسجد قبا قرار گرفته است و چون نور خورشید در اولین زمان طلوع، به این مسجد میتابد، آن را «شمس» نامیدهاند. البته برخی، آن را با مسجد فضیح اشتباه گرفتهاند؛ درحالیکه مسجد فضیح در عوالی و این مسجد میان قبا و عوالی است. بر اساس اعتقاد شیعه، این مسجد، مکان بازگشت خورشید برای اقامه نماز عصر حضرت علی علیه السلام است؛ یعنی حادثه رد شمس در این مکان رخ داده است.
گویند «رسول خدا صلی الله علیه و آله در این مکان بر زانوی علی علیه السلام به خواب رفت. هنگامی که بیدار شد، خورشید غروب کرده بود. آن حضرت به علی علیه السلام فرمود: آیا نماز عصر خواندهای؟ علی علیه السلام فرمود: خیر. پیامبر دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا، اگر علی در طاعت تو و رسول توست، خورشید را بر او بازگردان. اسماء میگوید: من دیدم که خورشید ـ پس از غروب کردن ـ بر کوهها و زمین نورافشانی کرد و علی علیه السلام نماز عصر را به جا آورد».1
روایت کردهاند که روزی عبدالله بن مسعود تکبیر اول نماز را درک نکرد. پس برای جبران آن، بردهای آزاد کرد. بنابراین، به پیامبر گفت: تکبیر اول را فراموش کردم؛ پس بردهای آزاد کردم. آیا فضیلت آن را یافتهام؟ پیامبر در پاسخ فرمود: خیر. ابن مسعود دو برده دیگر آزاد کرد و گفت: آیا فضیلت آن را یافتهام؟ حضرت در پاسخ فرمود: خیر. پس سه برده دیگر آزاد کرد و گفت: آیا فضیلت آن را یافتهام؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: خیر، اگر هرچه در زمین وجود دارد، مالِ تو باشد و آنها را در راه خدا بدهی، فضیلت آن را نمییابی.1
عطاء بن ابیریا میگوید: «روزی نزد عایشه رفتم و پرسیدم: شگفتانگیزترین چیزی که در عمر خود از پیامبر دیدی، چه بود؟ او گفت: همه کارهای پیامبر، شگفتانگیز بود، ولی از همه عجیبتر این بود که شبی از شبها، پیامبر در خانه من به استراحت پرداخت. هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخاست و لباس پوشید؛ وضو گرفت و به نماز ایستاد. آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهی اشک ریخت که جلوی لباسش از اشک چشمش، تر شد. سپس سر به سجده نهاد؛ چندان گریست که زمین از اشک چشمش تر شد و همچنان تا طلوع صبح، منقلب و گریان بود.
هنگامی که بلال، او را به نماز فراخواند، پیامبر را گریان دید. عرض کرد: چرا چنین گریانید؛ شما که مشمول لطف خدا هستید؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «اَفَلا أکُونُ عَبْداً شَکُوراً؛ آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم؟»
چرا نگریم؟ خداوند در شبی که گذشت، آیههای تکاندهندهای بر من نازل کرده است؛ سپس آن آیهها را خواند و در پایان فرمود: «وَیَلُ لِمَنْ قَرَئَها وَ لَمْ یَتَفَکَّر فیها؛ وای به حال کسی که آنها را بخواند و در آنها نیندیشد».1
از مهم ترین ارزشهاى اسلامى ، عدالت ورزى و عدالت گسترى است . در نماز نیز عدالت و محبوبیّت اجتماعى دو شرط مهم براى امام جماعت است .
اگر مردم امامت شخصى را قلبا قبول نداشته باشند، ولى او خودش را همچنان امام جماعت قرار بدهد نمازش قبول نیست . همچنین براى کسانى که در صف اوّل نماز قرار مى گیرند، صفات وکمالاتى مطرح شده که این صفات خود یک نوع زنده کردن ارزش هاى معنوى است . یعنى در جامعه هرگروه که به عدالت و تقوى نزدیک ترند باید جلوتر ومحترم تر باشند.