موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

هرچند تاكنون درباره نماز ، پایگاه ها و صفحات مجازی ارزشمندي نشر يافته است، ولي در رسانه سعی داشته ایم با نگاه نو ، تدوين و دسته بندي مناسب جوانان و نوجوانان را به این مسیر رهنمون باشیم. اين مجموعه شامل بخش ها و موضوعات مختلفي شامل : جايگاه والاي نماز در ميان عبادت ها ،آثار و برکات نماز بر روي فرد و جامعه و نقش نماز در زندگي و روش هاي آن معلوم مي گردد. و دراین راستا راهكارهاي جذب كودك و نوجوان به نماز مانند: تشويق و تحسين، كردار نه گفتار، اخلاق خوش و اُنس با كودك و نوجوان، ميانه روي و... با بیان حکایات ، احادیث ، الگوها و... آورده شده است. باشد که این مجموعه ما و فرزندانمان را در مسیر برپا كنندگان نماز یاری گر باشد.
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
سر مناجات
تا روی دلت سوی خرابات نباشد
آگاهیت از سر مناجات نباشد

ای زاهد خودبین، به خدا راه نیابی
تا عاشقیت حاصل اوقات نباشد

جز یار نبینی اگر دیده شود باز
رو دیده بجو حاجت اثبات نباشد

عکس رخ جانان نپذیرد دل تنگت
گر سینه ی تو پاک چو مرآت نباشد

دو صیقل اخلاص، بزن لوح درون را
کاین کار - به تزویر به طامات نباشد

جز نامه ی انسان، که ز عشقش شده نامی
کس در خور این فخر و مباهات نباشد

"ایزدی کازرونی"


برچسب :
نوشته شده در چهارشنبه 1395/12/25 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
پاک شدن با وضو - اهمیت وضو
اهمیت وضو

وضو کلید ورود به نماز است.
نماز بدون وضو، نماز نیست.
وضو جزو ایمان است.
وضو نظافت جسم است.
وضو نشاط روح است.
وضو وسیله نزدیکی به خداست.
وضو اجازه ورود به نماز است.
کسی که وضو دارد در حال عبادت است.
دست زدن به قرآن و نام خدا بدون وضو حرام است.
وضو کفاره گناهان کوچک است.
وضو نور معنوی است.
مستحبات وضو

قبل از وضو مستحب است دستها را تا مچ بشوییم.
بهتر است با آب سرد وضو بگیریم.
مستحب است که آب وضو را خشک نکنیم.
مستحب است هنگام وضو گرفتن، رو به قبله بایستیم.
مستحب است قبل از وضو مسواک بزنیم.
مستحب است هنگام وضو، آب در دهان بگیریم و بگردانیم.
مستحب است هنگام وضو، آب را در بینی کرده، آن را بالا بکشیم.
هنگام وضو انگشتان را باز کنیم تا کاملاً شسته شود.
خواندن سوره قدر و دعا نیز در هنگام وضو گرفتن مستحب است.


واجبات وضو

1. نیت
2. شستن صورت
3. شستن دستها
4. مسح سر
5. مسح پا


چگونه وضو بگیریم؟

بهتر است، پیش از وضو، دستها را تا مچ بشوییم، ولی این شستن، جزو اعمال وضو نمی باشد.
پس اینگونه وضو می گیریم:

پیش از هر چیز نیت می کنیم، یعنی با قصد انجام وضو و برای اطاعت از دستور خداوند عالم، وضو را آغاز می کنیم.
1. به نیت وضو صورت را از بالا به پایین – از جایی که موی سر روییده تا چانه – می شوییم.

2. پس از شستن صورت، دست راست را از آرنج تا نوک انگشتان، از بالا به پایین، می شوییم.

3. بعد از شستن دست راست، دست چپ را مانند دست راست می شوییم.

4. بعد از شستن صورت و دست ها با رطوبتی که بر دست مانده، جلوی سر را مسح می کنیم؛ یعنی دست را بر سرگذاشته و کمی به طرف پیشانی می کشیم.

5. پس از مسح سر، پای راست را از نوک انگشت تا آخر روی پا (مفصل) مسح می کنیم.

6. و در پایان پای چپ را مانند پای راست مسح می کنیم و با این عمل وضو تمام می شود.


وضوی جبیره ای

1. چیزی که بر زخم می بندند و دوایی که بر آن می زنند "جبیره" نام دارد.

2.  اگر دست یا صورتمان زخم است و آب برای آن ضرر دارد، باید پارچه پاکی و یا چیز دیگری؛ مثلا چسب بر آن گذاشته و هنگام شستن دیگر جاها، بر آن قسمت هم دست تر بکشیم.

3. اگر روی زخم بسته شده و نمی شود آن را باز کرد، باید هنگام وضو، دست تر بر آن بکشیم و اگر پارچه یا چیزی که روی زخم است، نجس باشد، باید پارچه پاکی رویش بگذاریم و دست تر بر آن بکشیم.

4. اگر سر یا پا (محل مسح) زخم باشد، به گونه ای که نشود روی آن را مسح کرد؛ چنانچه جایی از محل مسح باقی است باید همان قسمت را مسح کنیم؛ مثلا دو انگشت پا زخم و دیگر انگشتان سالم است، باید بر قسمت سالم دست بکشیم و وضو صحیح است، و اگر جای مسح باقی نیست؛ مثلا تمام پا، باندپیچی شده است، باید روی همان را مسح کنیم.

5. اگر به جهتی دیگر، غیر از زخم؛ مثلا شکستگی، آب برای اعضای وضو ضرر داشته باشد، باید به همان دستوری که گفته شد، وضوی جبیره ای بگیریم.

6. در وضوی جبیره ای نیز، صورت ودستها باید از بالا به پایین شسته شود. پس اگر قسمت بالای دست یا صورت را جبیره پوشانده، ابتدا باید دست بر آن بکشیم و در ادامه، قسمت پایین را بشوییم.
7. اگر انسان بتواند وضوی جبیره ای بگیرد، باید به وظیفه خود عمل کند و تیمم تنها کافی نیست.

"برگرفته از کتاب اهل نماز"


برچسب :
نوشته شده در سه شنبه 1395/12/24 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
شهید شیرودی و نماز

داستانهایی از نماز شهدا



همه از اتوبوسها پیاه شدند. از تمام کشورها آمده بودند؛ آلمان، ژاپن، فرانسه، آمریکا و … آنها خبرنگار بودند. به ایران دعوت شده بودند تا از پیروزیهای رزمندگان اسلام خبر تهیه کنند.
آنها مشغول جابه جایی بودند که خبری همه‌شان را به هیجان آورد.
- آقایان خبرنگاران توجه کنند! امروز، بعد از دیدار از چند جبهه مصاحبه‌ای هم با خلبان، علی اکبر شیرودی خواهید داشت.
همة‌ خبرنگاران می‌دانستند او کیست. نام و آوازة او به گوششان رسیده بود.
وقتی همه می‌خواستند به دیدار خلبان شیرودی بروند، هر کدام از خبرنگارها شروع کردند به نقل آن چیزهایی که از او می دانستند.
یکی می گفت: تا به حال، هلی کوپترش چهل بار مورد هدف قرار گرفته و او از همة آنها جان سالم به در برده است …»
دیگری می‌گفت : تا قبل از جنگ ایران و عراق، رکورد پروازهای عملیاتی در دست خلبانان آمریکایی بود که در جنگ ویتنام شرکت داشتند. ، ولی می‌گویند حالا او در دنیا رکورد دار است و کسی به اندازة او در پروازهای جنگی شرکت نداشته است…»
دیگری می‌گفت : «‌یک تنه با دو لشکر عراقی که در روزهای اول جنگ وارد کشورمان شده بودند، جنگیده و در یکی از جبهه‌های جنگ، از یک صبح تا شب، ۴۲ تا تک عراقی را به آتش کشیده …»
خلبان شیرودی در کنار هلیکوپتر جنگی‌اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سؤال می‌کردند. خبرنگاری که از ژاپن آمده بود پرسید:
«‌شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟»
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت:
«‌ما برای خاک نمی‌جنگیم، تا هر زمان که اسلام در خطر باشد، … و ما دست در دست مظلومان این کرة خاکی، به جنگ همه نامردها و ظالمین می‌رویم.»
این را گفت و به راه افتاد.
خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهای پیراهنش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف، از هم پرسیدند: «‌کجا ! خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده.»
خلبان شیرودی همان طور که می‌رفت برگشت و لبخندی زد و بلند گفت:
« نماز !‌دارند اذان می‌گویند…»
هلیکوپتر نام علی اکبر را در یادها زنده می‌کند.تمام کوههای کردستان علی‌اکبر را به یاد دارند. از همان روزهای اول درگیری او پا به این سرزمین گذاشت.
خودش می‌گفت‌ :
«‌تا حالا چهل بار هلیکوپترم را زده‌اند و ۲۰ هزار مأموریت مختلف انجام داده‌ام، » علی‌اکبر شیرودی در اردیبهشت ۱۳۶۰ در یک روز غمگین پا به آسمانها گذاشت و دیگر برنگشت.


یادى از شهید نواب صفوى ، از زبان علاّمه محمّد تقى جعفرى:

 
هر دو جوان بودیم و هر دو به نوعى تهجّد و شب زنده دارى و زیارت را دوست داشتیم . در حوزه نجف در خدمت مرحوم آیة ا… شیخ طالقانى (۱۲۸۰ – ۱۳۶۴ ه‍ .ق ) تلمذّ مى کردیم و از علاّمه شیخ عبدالحسین امینى ((صاحب الغدیر)) (۱۳۲۰ – ۱۳۹۰ ه‍ .ق ) درس ایمان و ولایت مى آموختیم . روزى پیشنهاد کرد پیاده از نجف به کربلا براى زیارت سومین پیشواى تشیع با هم حرکت کنیم . موافقت کردم و بعد از ظهر یکى از روزهاى پاییزى به راه افتادیم . هوا تقریباً تاریک شده بود که ما در راه نجف کربلا قرار گرفتیم و هنوز بیش از چند کیلومتر از شهر دور نشده بودیم که مردى تنومند از اعراب بیابان نشین در جلومان سبز شد و با صداى خشن فرمان ایستادن داد. در نور مهتاب خنجر آذین شده اى که مرد عرب بر کمر داشت را دیدم و یکّه خوردم ، امّا سیّد آرام ایستاد. مرد عرب با خشونت گفت : هر چه دینار دارید از جیب هایتان بیرون آورده و تحویل دهید. من ترسیده بودم و مى خواستم آنچه دارم تحویل دهم که ، یک مرتبه متوجه شدم شهید نواب صفوى با چالاکى خنجر مرد عرب را از کمرش بیرون کشیده و برق آن را جلو چشمان مرد تنومند عرب نگه داشته و با قدرت نوک خنجر را نزدیک گلویش قرار داده و مى گوید: با خدا باش و از خدا بترس و دست از زشتیها بشوى . من از سرعت و شجاعت سیّد حیرت زده و مات به هر دوى آنها نگاه مى کردم که مرد عرب ما را به چادرش جهت استراحت دعوت کرد. نواب صفوى فوراً پذیرفت ، براى من تعجب آور بود به سیّد گفتم : چگونه دعوت کسى را مى پذیرى که تا چند لحظه پیش مى خواست لخت مان کند. سیّد گفت : اینها عرب هستند و به میهمان ارج مى نهند و محال است خطرى متوجه ما باشد. آن شب من و نوّاب به چادر عرب رفتیم و سیّد تا صبح آرام خوابید، و من تا صبح بیدار بودم و همه اش مى ترسیدم که مرد عرب هر دوى ما را نابود کند. سیّد نیمه شب براى نماز برخواست و با آوائى ملکوتى با خداى خویش به راز و نیاز پرداخت ، و فرداى آنروز با هم عازم کربلا شدیم … این خاطره در طول پنجاه سال همیشه نوازشگر من بوده است.


برچسب :
نوشته شده در يکشنبه 1395/12/22 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر

X