موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

هرچند تاكنون درباره نماز ، پایگاه ها و صفحات مجازی ارزشمندي نشر يافته است، ولي در رسانه سعی داشته ایم با نگاه نو ، تدوين و دسته بندي مناسب جوانان و نوجوانان را به این مسیر رهنمون باشیم. اين مجموعه شامل بخش ها و موضوعات مختلفي شامل : جايگاه والاي نماز در ميان عبادت ها ،آثار و برکات نماز بر روي فرد و جامعه و نقش نماز در زندگي و روش هاي آن معلوم مي گردد. و دراین راستا راهكارهاي جذب كودك و نوجوان به نماز مانند: تشويق و تحسين، كردار نه گفتار، اخلاق خوش و اُنس با كودك و نوجوان، ميانه روي و... با بیان حکایات ، احادیث ، الگوها و... آورده شده است. باشد که این مجموعه ما و فرزندانمان را در مسیر برپا كنندگان نماز یاری گر باشد.
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
معارف نماز، روشنی قلب
نماز

مقدمه

حقیقت و گستره هر چیز را از درک نحوه هستی آن می توان بدست آورد، بنابراین از آنجا که در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولی) چهره ملکوتی نماز برای مقام ختم مرتبت جلوه نمود،[1] و در قبر (در واقع در برزخ صعودی) برای مومن نماز گزار متمثل می شود،[2] بخوبی می توان فهمید که نماز فراتر از وجود اعتباری دنیایی که به صورت ارکان مخصوصه تحقق پیدا می کند، دارای وجود حقیقی و عینیت ملکوتی نیز هست. به دلیل این ویژگی نماز است که برخی از معارف دینی بخوبی در آن تجلی کرده و در واقع گستره هستی نماز تجلی گاه بسیار دیگری از معارف دینی نیز هست که در این جا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

 

1. نماز نمودار کامل توحید و یگانه پرستی است، زیرا نماز با تسبیح و تنزیه ذات حق تعالی شروع می شود و به آن ختم می گردد. به عنوان مثال، گذشته از تسبیح های توحیدی که در رکوع، سجود، اذان، اقامه، تشهد و رکعت های نماز اداء می شود و نماز گزار با گفتارها و کردارهای توحیدی یگانه پرستی خود را به منصه ظهور می رساند، گفتن تکبیرات متعدد در آغاز و انجام نماز زیباترین شعار توحیدی است که در نماز اداء می شود، زیرا تکبیر گرچه نشانه جمال حق است، ولی جلال الهی نیز در آن نهفته است، چون خود تکبیر عین تنزیه الهی است، بدلیل آن که معنای «الله اکبر» این نیست که خداوند بزرگتر از اشیای دیگر است، بلکه معنایش این است که خداوند بزرگتر از توصیف است. و از آن جا که در اذان و اقامه و تکبیر های متعدد افتتاحی و همچنین در تکبیرهای سه گانه تعقیب نماز خداوند تنزیه می گردد،[3] پس بدین ترتیب معلوم می شود که معارف توحیدی به زیباترین وجه در نماز جلوه کرده است که شاید در کمتر عبادتی بدان گونه تجلی کرده باشد.


نماز

مقدمه

حقیقت و گستره هر چیز را از درک نحوه هستی آن می توان بدست آورد، بنابراین از آنجا که در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولی) چهره ملکوتی نماز برای مقام ختم مرتبت جلوه نمود،[1] و در قبر (در واقع در برزخ صعودی) برای مومن نماز گزار متمثل می شود،[2] بخوبی می توان فهمید که نماز فراتر از وجود اعتباری دنیایی که به صورت ارکان مخصوصه تحقق پیدا می کند، دارای وجود حقیقی و عینیت ملکوتی نیز هست. به دلیل این ویژگی نماز است که برخی از معارف دینی بخوبی در آن تجلی کرده و در واقع گستره هستی نماز تجلی گاه بسیار دیگری از معارف دینی نیز هست که در این جا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

 

1. نماز نمودار کامل توحید و یگانه پرستی است، زیرا نماز با تسبیح و تنزیه ذات حق تعالی شروع می شود و به آن ختم می گردد. به عنوان مثال، گذشته از تسبیح های توحیدی که در رکوع، سجود، اذان، اقامه، تشهد و رکعت های نماز اداء می شود و نماز گزار با گفتارها و کردارهای توحیدی یگانه پرستی خود را به منصه ظهور می رساند، گفتن تکبیرات متعدد در آغاز و انجام نماز زیباترین شعار توحیدی است که در نماز اداء می شود، زیرا تکبیر گرچه نشانه جمال حق است، ولی جلال الهی نیز در آن نهفته است، چون خود تکبیر عین تنزیه الهی است، بدلیل آن که معنای «الله اکبر» این نیست که خداوند بزرگتر از اشیای دیگر است، بلکه معنایش این است که خداوند بزرگتر از توصیف است. و از آن جا که در اذان و اقامه و تکبیر های متعدد افتتاحی و همچنین در تکبیرهای سه گانه تعقیب نماز خداوند تنزیه می گردد،[3] پس بدین ترتیب معلوم می شود که معارف توحیدی به زیباترین وجه در نماز جلوه کرده است که شاید در کمتر عبادتی بدان گونه تجلی کرده باشد.

 

برخی از بزرگان نکته آموز در این باره می گویند: «در نماز این مرقاه (وسیله) وصول الی الله، پس از هر ستایش تکبیری وارد است،‌ چنانچه در دخول آن تکبیری است، که اشاره به بزرگتر بودن از ستایش است ولو اعظم آن که نماز است. و پس از خروج تکبیر است که بزرگتر بودن او را از توصیف ذات و صفات و افعال می رساند.»[4]

 

در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولی) چهره ملکوتی نماز برای مقام ختم مرتبت جلوه نمود، و در قبر (در واقع در برزخ صعودی) برای مومن نماز گزار متمثل می شود.

 

2. معارف زکات که یک عبادت مالی است نیز در نماز نهفته است، زیرا زکات محک محبت است و گذشتن از ملک خود در راه تامین رضای دوست و فنای هستی خود در هستی او در پرداخت زکات متبلور است، این اثر در نماز به صورت دل انگیزی تجلی کرده که اوج آن به هنگام قرائت جمله نورانی «مالک یوم الدین»[5] است.[6]

 

نماز

 

برخی از بزرگان با اشاره به نمود دل انگیز چهره زکات در کسوت نماز، و این که برای صالحان که با براق نماز به معراج وصال راه می یابند و اصل قرآنی:«لِمن المُُلک الیوم، لِله الواحدِ القهار»[7] قبل از گذارندن عقبه کئود مرگ طبیعی و برزخ برای او جلوه می کند چنین تصریح کرده اند: «سر نماز در خرق و پاره کردن همه حجاب های ظلمانی و نوری است و معنای خرق، ندیدن است نه نبودن و خرق نهایی عبارت است از خود را ندیدن، نه نابود شدن، چون نابودی کمال نیست بلکه ندیدن هنر است، سالک که به مقام فناء تام راه یافت، چیزی جز خدا نمی بیند.»[8] بنابراین اگر گفته می شود که زکات به عنوان یکی از احکام و معارف دینی در نماز نیز تجلی کرده است،‌ مراد آن است همان طور که گذشتن از مال و دادن زکات محک محبت است، هستی خود را ندیدن و خویشتن را فانی در هستی مطلق حضرت دوست دیدن کامل ترین زکاتی است که سالک راه و مال آن را در راه دوست می پردازد و این زیباترین و کامل ترین تزکیه است. پس بنابراین اثر زکات نیز در نماز به صورت کامل تر از هر زکاتی در نماز نهفته است.

 

 

 

3. چون همه مفطرات روزه، (چیزهایی که روز را باطل می کند) در نماز حرام است و سبب بطلان نماز نیز می شود، پس نماز اثر و خاصیت روزه را نیز داراست و در واقع احکام و معارف روزه نیز در نماز تجلی کرده است، بخصوص آن که غیر از مفطرات روزه گفتن کلام مخلوق نیز در نماز حرام است.[9]

 

پس نماز تجلی روزه کامل تر است و هر اندازه که نماز کامل تر باشد نمودار روزه ای کامل تر خواهد بود، چون در روزه کامل گذشته از امساک های عمومی، از شهود غیر حق تعالی نیز امساک می شود و نماز گزار باید بکوشد با حضور قلب، خود را در حضور و محضر خدا ببیند و تنها او را با قلب و حقایق ایمانش مشاهده کند، در راستای این نکته است که برخی از اهل معنا گفته اند: (طهارت باطنی از ناپاکی شرک و پلیدیِ رویتِ غیر، در نماز و روزه همچون سایر عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران باید تلاش کنند تا خود را با زمزم توحید و نور ایمان و اخلاص از آلودگی دیدن غیر خداوند منزه کنند.)[10]

 

طهارت باطنی از ناپاکی شرک و پلیدیِ رویتِ غیر، در نماز و روزه همچون سایر عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران باید تلاش کنند تا خود را با زمزم توحید و نور ایمان و اخلاص از آلودگی دیدن غیر خداوند منزه کنند.

 

4. مسئله دیگر تجلی معارف حج در نماز است، زیرا حج که قصد و توجه و سفر به سوی کعبه ظاهری است، در نماز نه تنها حج به مفهوم قصد قبله ظاهر لازم است بلکه توجه به سوی کعبه دل که بیت المعمور در کشور وجود انسانی است نیز تحقیق می یابد، و این زیباترین جلوه معارف حج در نماز است،[11] زیرا در این حج (نماز) قصد جامع و کاملتری با سیر معنوی نماز گزار در دو نشئه‎ی افاقی و انفسی‌ (توجه به قبله ظاهر و باطن) انجام می شود و سالک خانه حضرت دوست با سلوک معنوی خویش کعبه جان را قصد کرده و از آن طریق به وصال جان جانان بار می یابد.[12]

 

برخی از بزرگان نکته آموز با اشاره به مطالبی بلند در این باره چنین تصریح کرده اند:

 

نماز

 

(اتصاف انسان نماز گزار که در واقع سالک خانه دوست است به مقام فناء برای او عیدی بزرگ است و بقائی بعد از فنا برای او عیدی کامل تلقی می شود و نماز این دو عید را در مقام خاصی که عبارت از مقام وحدت حقیقی باشد بجا می آورد)[13] بنابراین نماز کاملترین جلوه گاه حج است. بخصوص آن که نماز یک نحوه حرکت خاصی است آنهم نه در مقوله های عرضی نظیر: کیف، متی، این، و مانند آن بلکه در جوهر نماز گزار، زیرا صحت آن به نیت است و نیت همان انبعاث روح انسان نماز گزار از خلق به سوی حق است.[14]

 

 

 

5. یکی دیگر از معارف دین که در نماز به صورت بسیار دل انگیز جلوه نموده است، جهاد است، زیرا در اینجا تردید نخواهد بود که نماز شورانگیزترین میدان جهاد است، آنهم نه جهاد اصغر بلکه جهاد کبیر و اکبر، بدلیل آن که هرگاه انسانی مومن به نماز بر می خیزد، ابلیس همه ذریه خود را بسیج می کند تا به هر نحو ممکن در نماز او مشکل ایجاد کند، به این جهت نماز گزار برای اداء نماز واقعی باید با تمام جنود ابلیس و نفسانی جهاد کند. برخی از بزرگان اهل معنا در این باره چنین زیبا گفته اند:

 

«راه وصول به این مقام منیع نه تنها به صِرف تحصیل شرایط و آداب و احکام نماز حاصل نمی شود، بلکه با اکتفا به جهاد مستمر با نفس نیز حاصل نخواهد شد، چون جهاد اکبر هم لازم است و هرگز با اکتفاء به جهاد اوسط که نبرد با نفس می باشد میسر نمی شود، و جهاد اکبر همانا نبرد عشق و عقل است که اگر سالک از قید عقل مصطلح برهد و به عقل ناب که همان عشق به عبادت و سپس حصر در معبود است برسد، در جهاد اکبر پیروز شده است.»[15]

 

پس بدین ترتیب معلوم می شود که نماز بزرگترین میدان جهاد و تجلیگاه معارف جهاد نیز هست.

 

یکی دیگر از معارف دین که در نماز به صورت بسیار دل انگیز جلوه نموده است، جهاد است، زیرا در اینجا تردید نخواهد بود که نماز شورانگیزترین میدان جهاد است، آنهم نه جهاد اصغر بلکه جهاد کبیر و اکبر، بدلیل آن که هرگاه انسانی مومن به نماز بر می خیزد، ابلیس همه ذریه خود را بسیج می کند تا به هر نحو ممکن در نماز او مشکل ایجاد کند، به این جهت نماز گزار برای اداء نماز واقعی باید با تمام جنود ابلیس و نفسانی جهاد کند.

 

6. احکام و معارف دینی دیگر نیز در نماز نهفته است به عنوان نمونه: پاک بودن و غصبی نبودن لباس و مکان نماز، اقرار به رسالت و امامت در اذان و اقامه و تشهد، اعتراف به معاد و روز واپسین، ذکر و تسبیح و تقدیس، دعا و نیایش، طلب رحمت و مغفرت در قنوت نماز و ده ها آموزه دیگر دینی در نماز وجود دارد که شرح و بیان آن از ظرفیت این مقاله بیرون است و تنها به عنوان حُسن ختام باید به کلام نورانی امیر مؤمنان درباره خاصیت و اثر گناه شویی نماز اشاره شود که فرمود: امر نماز را مراعات کنید، و بر آن محافظت نمایید، و این عبادت بزرگ را فراوان به جای آورید، و با آن به خداوند تقرب جویید، که نماز بر مومنان فریضه ای است دارای وقت مخصوص، مگر پاسخ دوزخیان را نشنیدید که وقتی از آنان پرسیده می شود: چه چیز شما را وارد جهنم کرد؟ می گویند: ما از نماز گزاران نبودیم.[16]

 

نماز گناهان را همچون برگ درختان می ریزد و ریسمان معصیت را از گردن گناهکاران می گشاید آن گونه که مهار از گردن حیوانات باز می شود، رسول خدا نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه کرده که بر در خانه انسان است و او شبانه روزی پنج بار خود را در آن می شوید، آیا دیگر هیچ آلودگی در او باقی خواهد ماند؟[17]

 

آنچه اشاره شد تنها جلوه ای از معارف دینی در نماز بود و باید توجه داشت که حقایق و معارف فراوان دیگری نیز در نماز وجود دارد که در این مختصر ، مجال بیش از این نبود.

 

نماز

 

 



 

[1] . صدوق، علل شرایع، ج2، ص5، باب1. نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1408 ق.

 

[2] . مجلسی، بحار، ج6، باب 8، حدیث50، ص134، نشر موسسه الوفاء بیروت، 1403ق.

 

[3] . جوادی آملی، عبدالله، نقل از: سرالصلوه امام خمینی، ص19 تا ص20. نشر موسسه نشر آثار امام 1378ش.

 

[4] . امام خمینی، سرالصلوه، ص29، نشر پیشین.

 

[5] . سوره حمد.

 

[6] . حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته ای 103، نشر مرکز فرهنگی رجاء، تهران، 1364.

 

[7] . سوره غافر، آیه 16.

 

[8] . جوادی آملی، عبدالله نقل از: سرالصلوه، امام خمینی، ص17، نشر پیشین.

 

[9] . حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 103، ج1، ص101، نشر پیشین.

 

[10] . سید حیدر آملی، اسرار شریعه، ص211، نشر موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران (بی تا).

 

[11] . حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 103، ج1. ص100، نشر پیشین.

 

[12] . سید حیدر آملی، اسرار شریعه، ص223 و ص233، نشر پیشین.

 

[13] . سید حیدر آملی، اسرار شریعه، ص243، نشر پیشین.

 

[14] . جوادی آملی، عبدالله، نقل از: سرالصلوه امام خمینی، ص16، نشر پیشین.

 

[15] . جوادی آملی، عبدالله، نقل از: مقدمه سر الصلوه امام خمینی ص15، نشر پیشین.

 

[16] . سوره مدثر، آیه 42 و 43.

 

[17] . نهج البلاغه، خطبه 199

 


برچسب :
نوشته شده در پنج شنبه 1394/11/8 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر

X