ما ایمان داریم که خداوند متعال، مکلّفان را آفرید تا حق پرستش او را در مقام آفریدگار و ولی نعمت و زندگی بخش و ارزانی دارنده نعمت زندگی، عقل، بیان و نعمت تسخیر تمام جهان هستی به سود مردم و نعمت فرستادن پیامبران و فرود آوردن کتابهای آسمانی را به جای آورند؛ تمامی نعمتهایی که خلق خدا در پرتو آنها به زندگی می پردازند، از سوی خداوند جلّ شأنه است:«و ما بکم مِّن نِّعمةٍ فمن الله...» (نحل/53)(و هر نعمتی دارید، از خداوند است...)؛ «و إِن تعدُّوا نعمت الله لا تحصوها...»(ابراهیم/34 و نحل/18)(و اگر نعمتهای خداوند را بر شمارید نمی توانید آنها را به شمار آورید.)از این روی چنین خداوند بزرگ و والایی که «الَّذی خلق فسوَّی، والَّذی قدَّر فهدی»(الاعلی/2 و3) (آن که آفرید و به اندام ساخت و آن که اندازه کرد و راه نمود) حق داشته که مردم رو به پرستش او گذارند و به همان کاری بپردازند که هدف از آفرینش آنان بوده است:«و ما خلقت الجنِّ و الإِنسَ إِلاَّ لیعبدون »(الذاریات/ 56)( و پریان و آدمیان را نیافریدم، جز برای آنکه مرا بپرستند.)عبادات را نیز هدف هایی است: نخست، تحقق بندگی میان بنده و پروردگار وی؛ دوم، تحکیم پیوند محبت میان بنده و تمام مردم تا خردترین آفریده ها؛ و سوم، تزکیه خود بنده. این سه هدف به یکدیگر پیوسته اند.
برخی از عبادات جنبه واجب دارند و برخی مستحبی اند. برخی ظاهری و برخی باطنی هستند. مهم ترین عبادات واجب و ظاهری، عبادات بزرگ شعائری است که آنها را در شمار ارکان اسلام و شالوده های اصلی آن بر شمرده اند و شامل نماز، زکات، روزه و حج بیت الله الحرام می شود و هر کس واجب بودن آنها را منکر شود و حرمتشان را پاس ندارد، از اسلام بیرون شده است.
در شمار این عبادات، برخی چون نماز و روزه صرفاً بدنی به شمار می روند؛ هر چند نماز مبتنی بر انجام کاری و روزه مبتنی بر عدم انجام کارهایی است. برخی نیز چون زکات، صرفاً مالی است و برخی چون حج و عمره، هر دو گونه مالی و بدنی را با هم داراست.
عبادات دیگری در شمار مستحبات هست که به عبادات واجب می پیوندند؛ از جمله: نمازهای مستحبّی، صدقه مستحبّی، روزه مستحبّی و حجّ مستحبّی.
شماری از عبادتهای داوطلبانه دیگری چون تلاوت قرآن مجید، ذکر خداوند متعال به صورت تسبیح، تحمید، تهلیل، تکبیر [ذکر سبحان الله، الحمد الله، لا اله الا الله و الله اکبر] و دعا و استغفار و صلوات بر پیامبر و خاندانش هم وجود دارد.
قَالَ النبی صلی الله علیه و آله : وَ اعْلَمْ أَنَّکُمْ لَوْ صَلَّیْتُمْ حَتَّی تَکُونُوا کَالْحَنَایَا وَ صُمْتُمْ حَتَّی تَکُونُوا کَالْأَوْتَارِ مَا یَنْفَعُکُمْ ذَلِکَ إِلَّا بِوَرَع.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اگر آن قدر نماز بخوانید تا همچون کمان خم شوید، و آن قدر روزه بگیرید تا همچون زه کمان شوید، فایده برایتان ندارد و خدا از شما قبول نمیکند، مگر اینکه با ورع و پارسا باشید.(مکارم الأخلاق، ص 468؛ بحارالانوار، ج 74، ص 87)
قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله : مَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ حَتَّی تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل نیک گذشتهاش نابود میشود.
(بحارالانوار، ج 79، ص 203)
قَالَ النبی صلی الله علیه و آله : بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْکُفْرِ تَرْکُ الصَّلَاة.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فاصله کفر و بندگی ترک نماز است.
(بحارالانوار، ج 79، ص 202)
قَالَ الصادق علیه السلام : جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ علیه السلام فقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فقَالَ لَا تَدَعِ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَإِنَّ مَنْ تَرَکَهَا مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ مِلَّةُ الْإِسْلَامِ.
امام صادق علیه السلام فرمود: مردی پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یارسول الله! مرا نصیحتی بفرمایید، حضرت فرمود: نماز را عمداً رها مکن، زیرا کسی که عمداً نماز را ترک کند ملت اسلام از او بیزار است.
(الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 3، ص 488؛ وسائل الشیعه، ج 4، ص 42)
قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله : یَا عَلِیُّ تَارِکُ الصلاه یَسْئلُ الرَّجْعَةَ إِلَی الدُّنْیَا.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی در عالم برزخ بینماز درخواست میکند به دنیا برگردد. (بحارالانوار، ج 74، ص 58)
یکی از دردآورترین مسائلی که برای ما مسلمانان وجود دارد و همیشه باعث رنجش خاطر ما شده این است که در حال نماز خواندن حضور ذهن نداریم و در آن چند دقیقه نمیتوانیم افکار خود را متمرکز کنیم و بهتر و بیشتر در عالم ملکوتی و روحانی دیدار و لقاء محبوب به پرواز در آییم. حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن میفرمایند: «گاهی انسان بر طبق شریعت نماز میخواند، یعنی واجبات و مستحبات وضو و نماز را رعایت میکند، ولی حضور قلب ندارد این نماز گرچه از نظر فقهی باطل نیست، لیکن از نظر اخلاقی و کلامی نمازی بی اثر است تامین حضور قلب در نماز، بسیار مشکل است. با این که هر نماز چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد، این هنر در نمازگزار نیست که موقع نماز خود را ضبط کند. اگر انسان همان چند دقیقه خود را ضبط کند و بداند با چه کسی سخن میگوید، بقیه امور او تامین است، اما چون در همان چند دقیقه قدرت حضور و ضبط ندارد، سایر امور او هم ناکام است.»
وقتی در هنگام تلاوت قرآن کریم به این آیه میرسیم: «فویل للمصلین *الذین هم عن صلاتهم ساهون»؛ وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافل هستند. ترس از این که مبادا ما هم جزو نمازگزاران این چنینی باشیم وحشتی وصف ناشدنی بر قلبمان میریزد.
چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه وقت میخوانند؟
مسأله «جمع بین الصلاتین» از مسائل مهم فقهی و حساس است که اخیراً از طرف دانشمندان محقق شیعه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ زیرا برخی تصور میکنند که جمع بین دو نماز نوعی خواندن نماز در غیر وقت شرعی است، برای روشن شدن موضوع ابتدا نکاتی را یادآور میشویم:11. همه گروههای اسلامی در این مسأله اتفاق نظر دارند که در «عرفات» میتوان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا کرد، و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا بجا آورد.
2. حنفیها میگویند: جمع بین نماز ظهر و عصر در یک وقت، و نماز مغرب و عشا در یک وقت، تنها در همان دو مورد «عرفه» و «مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، جایز نیست.
3. حنبلیها، مالکیها و شافعیها میگویند: جمع بین نماز ظهر و عصر و یا جمع میان نماز مغرب و عشا در یک وقت خاص، علاوه بر دو مورد یاد شده، در حال سفر نیز جایز است. برخی از این گروهها، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری; مانند زمانی که باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز میدانند.
آخرین مرحله نماز، سلام و درود فرستادن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، بندگان صالح و همه نماز گزاران است.
«تکبیرة الاحرام» اجازه ورود به نماز و «سلام» اجازه خروج از آن است.
در باره حکمت و فلسفه «سلام» میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. احساس یگانگی و همدلی مسلمانان
نمازگزار وقتی در سلام نماز به همه مؤمنان و بندگان صالح و بر خودش سلام میدهد، احساس میکند که تنها نیست و یکی از آحاد امت بزرگ اسلام است و با مردان خدا، در هر جای زمین احساس همبستگی میکند.
2. امان خواستن از خدا ؛
واژه سلام در میان دو معنا مشترک است: 1 ـ درود و تحیت 2 ـ نام مقدس خداوند .
طبق معنای اول، معنای سلامهای نماز روشن است؛ ولی بر اساس معنای دوم ؛ اشاره و کنایه از این است که نمازگزار به اذن پروردگار، سلامتی و امن از عذاب را برای مؤمنان تفأل میزند.
انسان در زندگی مادی بدون تردید در تنگنا قرار می گیرد، امکانات و توان انسان محدود است و با مشکلات بسیار، بدون پشتوانه نمی توان زندگی کرد. آنان که مادی می اندیشند، فقط به پشتوانه های مادی فکر می کنند، ولی آنان که الهی فکر می کنند پیوسته با پشتوانه های معنوی خود را از بن بست می رهانند. از این دست پشتوانه ها، نماز است. نماز، جلوه برجسته یاد خداست و «دل آرام گیرد ز یاد خدای «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»