زاهد عابد، سید بن طاووس حلى قدس سره گوید:
صفوان
روایت کند که محمد بن على حلبى در روزجمعه بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد و به
حضرت عرض کرد: برترین کارى را که مى توان در چنین روزى انجام داد، به من
بیاموز!
حضرت فرمود: اى محمد! من کسى را بزرگ تر از فاطمه علیهاالسلام نزد رسول
خدا نمى شناسم و کارى را برتر از آن چه که پدرش حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه
و آله به او آموخت ، نمى دانم .
آن حضرت صلى الله علیه و آله فرمود: صبح روز
جمعه غسل کند و قدم هایش را صاف و مرتب بگذارد، دو نماز دو رکعتى بخواند؛ در نماز
اول که رکعت اول پس از حمد پنجاه مرتبه سوره توحید و در
رکعت دوم پس از حمد پنجاه مرتبه سوره والعادیات و در
نماز دوم در رکعت اول پس از حمد پنجاه مرتبه سوره اذا زلزلت
الارض و در رکعت دوم پس از حمد پنجاه مرتبه سوره اذا
جاء نصر الله - که این سوره آخرین سوره اى است که بر آن حضرت نازل شد - و پس
از فراغت از نماز این دعا را بخواند:
الهى و سیدى من تهیا
او تعبا او اعد او استعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده و فوائده و نائله و فواضله و
جوایزه فالیک یا الهى کانت تهیئتى و تعبیتى و اعدادى و استعدادى رجاء رفدک و معروفک
و نائلک و جوائزک فلا تحرمنى ذلک ، یا من لا یخیب علیه مسالة السائل و لا تنقصه
عطیة نائل فانى لم آتک بعمل صالح قدمته و لا شفاعة مخلوق رجوته ، اتقرب الیک بشفاعة
محمد و اهل بیته صلواتک علیهم اجمعین ، ارجو عظیم عفوک الذى عفوت به على الخاطئین
عند عکوفهم على المحارم فلم یمنعک طول عکوفهم على المحارم ان عدت علیهم بالمغفرة و
انت سیدى العواد بالنعماء و انا العواد بالخطاء، اسئلک بمحمد و آله الطاهرین ان
تغفر لى الذنب العظیم ، فانه لا یغفر ذنبى العظیم الا العظیم ، یا عظیم یا عظیم یا
عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم .
اى معبودم و اى آقایم ! هر کسى مهیا و مجهز و آماده و توشه برگرفته
است ، تا به امید صله و عطا و بهره و عطیه و بخشش و جایزه اى نزد مخلوقى
برود.
پس مهیا شدنم ، و مجهز بودنم ، و آمادگیم ، و توشه برگرفتنم ، به امید
بهره هایت و نیکى شناخته شده ات ، و عطیه مطلوبت و جایزه هایت ، به سوى توست ، اى
معبودم ! پس اى آن که درخواست درخواست کننده اى نزد او ضایع نشد، و بخشش خواهنده اى
در او کاستى پدید نیاورد، مرا محروم مفرما، چرا که من با عمل صالحى که قبلا انجام
داده ام ، و یا شفاعت مخلوقى که امید بدو بسته ام ، و تقرب بدو جسته ام ، نزد تو
نیامده ام ، جز به شفاعت محمد و خاندانش - که درود تو بر او و خاندان پاکش باد - به
درگاه تو آمده ام ، و امیدوار به عفو و بخشش بزرگت ، که بر خطاکارانى که محرمات تو
را انجام داده اند، وعده داده اى مى باشم . آن گونه که پافشارى طولانى آنان در
انجام امور حرام ، تو را از بخشش و جود به آنان بازنداشت .
و تو اى آقاى من !
بسیار نعمت دهنده اى و من بسیار خطاکارم ، به حق محمد و خاندان پاکش از تو مى خواهم
، که گناه بزرگم را ببخشایى ؛ چرا که نگاه بزرگ را جز بزرگ نمى بخشد.
اى بزرگ ،
اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ .
(1)
پی نوشت ها:
1- جمال الاسبوع ، ص 132 ؛ مسند فاطمه ، ص 399.
نماز دیگرى منسوب به آن حضرت است که براى کارهاى خطرناک و امور مهم و خوف انگیز خوانده مى شود.
ابراهیم بن عمر صنعانى از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: براى امور مهم و بسیار خطرناک دو رکعت نماز مى خوانى ، و این همان نمازى است که حضرت زهرا علیهاالسلام آن را مى خواند. در رکعت اول پس از حمد قل هو الله را پنجاه مرتبه و در رکعت دوم نیز پس از حمد پنجاه مرتبه مى خوانى . پس از سلام نماز، بر پیامبر صلى الله علیه و آله صلوات بفرست و سپس دستت را بلند کن و بگو:شیخ الطائفة طوسى گوید: نماز حضرت زهرا علیهاالسلام
دو رکعت است . در رکعت اول حمد و صد مرتبه انا انزلناه فى لیلة
القدر و در رکعت دوم حمد و صد مرتبه قل هو الله
احد ؛ و پس از سلام ، تسبیح حضرت زهرا گفته بخوانید:
سبحان ذى العز الشامخ المنیف ، سبحان ذى الجلال الباذخ العظیم ،
سبحان ذى الملک الفاخر القدیم ، سبحان من لبس البهجة و الجمال ، سبحان من تردى
بالنور و الوقار، سبحان من یرى اثر النمل فى الصفا، سبحان من یرى وقع الطیر فى
الهواء، سبحان من هو هکذا و لا هکذا غیره .
پاک و
منزه است دارنده عزت والاى پیروز، پاک و منزه است دارنده برترین شکوه و جلال بزرگ ،
پاک و منزه است دارنده حکومت ارزنده جاوید، پاک و منزه است آن کس که لباس و جامه
زیبایى و طراوت پوشیده ، پاک و منزه است کسى که جامه نور و وقار بر تن کرده ، پاک و
منزه است کسى که رد پاى مورچه را بر سنگ صاف مى بیند، پاک و منزه است کسى که جایگاه
پرنده را در فضا مى بیند، پاک و منزه است کسى که این چنین است و غیر از او کسى چنین
نیست .
هرگاه کسى این نماز را بخواند و از تسبیح فارغ شود، مى باید دو
زانو نشسته دو دستش را بگشاید و تمام مواضع سجده اش را بدون این که مانعى بین او و
زمین باشد، روى زمین بگذارد و دعا کند و حاجتش را بخواهد و هر اندازه که خواست ،
دعا کند و در حال سجده بگوید:
یا من لیس غیره رب یدعى ، یا
من لیس فوقه اله یخشى ، یا من لیس دونه ملک یتقى ، یا من لیس له وزیر یوتى ، یا
من لیس له حاجب یرشى ، یا من لیس له بواب یغشى ، یا من لا یزداد على کثرة السوال
الا کرما وجودا و على کثرة الذنوب الا عفوا و صفحا، صل على محمد و آل محمد و افعل
بى کذا و کذا.
اى کسى که غیر از او پروردگارى نیست
که خوانده شود! اى کسى که برتر از او خدایى نیست که از او ترسیده شود! اى کسى که
غیر او حکمرانى نیست که از او پرهیز شود! اى کسى که وزیرى ندارد که از رهگذرش نزد
او روند! اى کسى که حاجب و دربانى ندارد که رشوه به او بدهند! اى کسى او خدایى نیست
که از او ترسیده شود! اى کسى که غیر او حکمرانى نیست که از او پرهیز شود! اى کسى که
وزیر ندارد که از رهگذرش نزد او روند! اى کسى که حاجب و دربانى ندارد که رشوه به او
بدهند! اى کسى که نگهبانى ندارد که در پس پرده نگه دارى شود! اى کسى که زیاده خواهى
و بسیار سوال و گدائى از درگاهش جز بر جود و کرم او و بر کثرت گناهان جز عفو و بخشش
نیفزاید! بر محمد و آل محمد درود بفرست و (حاجتت را مى خواهى و مى گویى (این کارها
را برایم انجام ده ! (1)
پی نوشت ها:
1- مصباح المتجهد، ص 265 ؛ فاطمه زهرا شادمانى دل پیامبر، ص 305.
در روایتى آمده است : روزى حضرت زهرا علیهاالسلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله تقاضاى انگشترى نمود، رسول خدا صلى الله علیه و آله این مربى بیدار و هشیار، براى آن که به دخترش درس همیشگى بدهد، در جواب این در خواست عادى او فرمود: نمى خواهى تو را به بهتر از انگشتر راهنمایى کنم ؟ آن گاه ادامه داد: امشب پس از نماز شب خواسته ات را از خدا بخواه ، ان شاء الله به آن خواهى رسید.
زهرا
علیهاالسلام نیز همان گونه که پدر گفته بود، پس از نماز شب حاجتش را از خدا
طلبید، به ناگاه هاتفى ندا سر داد: فاطمه آن چه از من خواستى اجابت شد، سجاده خود
را کنار بزن .
زهرا علیهاالسلام در دم ، سجاده را کنار زد، انگشترى گرانبها از
یاقوت یافت ؛ بسیار مسرور گشته و در حالى که آن را به انگشت نموده بود خوابید. در
رویا دید در بهشت است ، در مقابل سه قصر زیبا که در بهشت مانندش را ندیده بود.
پرسید: این قصرهاى بى نظیر از آن کیست ؟
گفتند: از براى فاطمه دختر محمد صلى
الله علیه و آله با خوشحالى داخل یکى از آن قصرها شد، در آنجا تختى را دید که تنها
سه پایه داشت . با تعجب پرسید: پس پایه دیگر تخت چه شده ؟
گفتند: صاحبش در دنیا
از خداوند انگشترى تقاضا نموده ، از این رو یکى از این پایه ها به صورت انگشترى
براى او درآمده است .
و این پایان خواب بود و شروع درسى بزرگتر براى زهرا
علیهاالسلام از این رو صبح اول وقت خود را به پدررسانید و نگران و محزون خواب خود
را تعریف کرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله هوشیار و آگاه از قبل چنین صحنه اى را
پیش بینى مى کرد و گویا منتظر دخترش بود، فرمود: دنیا براى شما
نیست ، آن چه براى شماست سراى دیگر است ، و وعده گاه شما بهشت است ، دنیا فریبنده
اى گذرا بیش نیست .
آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: فاطمه
جان ! انگشتر را در زیر سجاده بگذار.
او نیز همین کار را کرد و همین که بر روى
سجاده اش خوابش برد در رویا دید که داخل همان قصر در بهشت شده ، اما این بار تخت
چهارپایه دارد. در حیرت بود که ندا رسید: صاحبش انگشترى را پس فرستاد و پایه هاى
تختش هم کامل شد. زهرا از خوشحالى از خواب بیدار شد.(1)
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج 43، ص 47.
سوره الم سجده آیه 16 تتجافى جنوبهم عن
المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنا هم ینفقون .
یعنى شبها هنگامى که همه مردم در خواب خوشند از بستر خواب پهلو جدا نموده
و بر پا براى عبادت ایستند و پروردگارشان را بخوانند و نماز کنند و از روى بیم از
عذاب آخرت و امیدوارى به ثواب و تفضلات الهى در آن عالم و از آن چه ما به آن ها
داده ایم از مال و سایر نعمت ها به دیگران بخشش بنمایند.
این آیه در شب
زفاف فاطمه علیهاالسلام نازل گردید، حضرت امیر علیه السلام مى فرماید: در شف زفاف
زمانى نگذشت که فاطمه زهرا علیهاالسلام برخاست و چراغ را خاموش کرد از شدت حیا و
حجاب ، اسماء گفت : چندان نور از جمال آن دو بزرگوار تابنده و درخشنده بود که خانه
روشن و منور گردید، حضرت امیر فرمود: در دفعه اول چون بر رخساره زهرا نظر انداختم ،
هیبتى در دل من قرار گرفت که گویى رسول خدا را دیدم و آن مخدره در حسن صورت و
استقامت قامت و راه رفتن و سخن گفتن شبیه ترین مردم به پدر بزرگوارش بود، آن گاه
اسماء گوید: حضرت امیر از فاطمه اذن خواسته تا به جهت اداى شکر نعمت پروردگار به
نماز و ذکر و دعا مشغول شود، فاطمه زهرا اذن داد و خود نیز مشغول به نماز گردید و
از براى احیاء آن شب آیه مذکور نازل گردید.
یکى از خصوصیات ویژه در نماز و عبادت حضرت فاطمه علیهاالسلام خوف
و خشیت وى بوده است .
ابومحمد دیلمى در ارشاد القلوب روایتى را در این باره نقل
نموده و گوید:
کانت فاطمة تنهج فى صلواتها من خوف الله ؛
(1)
و روایت شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام نماز
نفسش به شماره مى افتاد.
سبب این حالت که در نماز و دعا براى فاطمه علیهاالسلام
پیش مى آمد خوف و خشیت وى از حضرت بارى تعالى بوده است
.
ممکن است پرسیده شود که : خوف از چه چیزى ؟ مگر
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، معصوم نبوده و آیه تطهیر در شان او نازل نشده است ؟
پس کسى که خداوند او را از معاصى و پلیدى ها تطهیر نموده گناهى از او صادر نمى شود،
چرا باید خائف و ترسان باشد؟
در پاسخ گوییم : خوف اسباب متعدد دارد، گاهى به سبب
گناه و سوء عمل است و این که فردى مى داند در محضر کسى ایستاده که او را به دلیل
گناهش مجازات خواهد کرد و گاهى منشاء خوف ، اطلاع و یقین نسبت به نقص خود و کمال
معبود است ، و ناقص وقتى خود را در محضر کامل بیند، البته نفسش به شماره مى افتد،
رنگش متغیر مى شود و حتى غش به او دست مى دهد.
در روایتى آمده است : کان امیرالمومنین علیه السلام اذا اخذ بالوضوء یتغیر وجهه من خیفة
الله ؛
على علیه السلام هرگاه وضو مى ساخت ، رنگ چهره اش از خوف الهى
تغییر مى کرد.
و در روایت دیگرى آمده است :
امام حسن مجتبى علیه السلام هرگاه
سجده شکر را به جاى مى آورد از خشیت و خوف مقام ربوبى حالت غش به او دست مى
داد.
و در روایت دیگر، درباره امام حسن علیه السلام آمده است :
امام وقتى از
وضو فارغ مى گردید، رنگ چهره اش تغییر مى کرد، هنگامى که از وى درباره علت این حالت
سوال کردند، فرمود:
حق آن است که وقتى در برابر کسى چون
(پروردگار عالمیان ) مى ایستیم رنگ از چهره ما پریده باشد.
و شبیه این
روایات را درباره سایر امامان شیعه علیهم السلام و صدیقین نیز نقل نموده اند: در
روایتى آمده است که :
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: چرا وقتى براى وضو حاضر
مى شوید رنگ چهره شما زرد مى گردد؟ فرمود: چه میدانید که به
حضور چه کسى مى روم !
بنابراین معلوم مى شود که علت خوف و خشیت حضرت
فاطمه علیهاالسلام معرفت تمام نسبت به خداوند متعال مى باشد.
حال اگر کسى بگوید:
جایگاه خوف و خشیت در قلب است ؟ گوییم : امام مومنان على بن ابى طالب علیه السلام
در این باره گوید: بنده خداوند طعم ایمان را وقتى مى چشد که
داراى خوف و رجا باشد و اگر خوف و رجاى او صحیح و کامل باشد، اثر آن ، در جسد و عمل
مومن دیده مى شود. (2)
پی نوشت ها :
1- ارشاد القلوب
، ج 1، ص 105.
2-
زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام علامه مجلسى ، ص 933.
زندگى فاطمه زهرا علیهاالسلام سراسر نور و پر از معنویت بود. او
توانست در خانه کوچک و با تمام مشکلات به عرفان کامل برسد و به جایى رسید که جبرئیل
بر او نازل مى شد.
فاطمه عاشق عبادت بود، او در تسلیم و اطاعت و در استقبال در
عبادت چنان به پیش رفت ، که حتى بدن و سلامت خود را فراموش کرد.
امام باقر علیه
السلام در شان عبادتشان فرمود: کانت تقوم حتى تورم قدماها.
در عبادت چنان قیام و ایستادگى کرد که پاهایش ورم کرده بود. و با این حال
این عبادت را براى رشد مادى خود انجام نمى دهد.
روزى رسول خدا به او فرمود:
دخترم از خدا چیزى بخواه که جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت
داده است .
فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: حاجتى جز
توفیق در بندگى خدا ندارم و آرزویم این است که ناظر جمال او باشم و به وجه کریمش
نظاره کنم . و خود در مناجاتش مى فرمود: اسالک لذة
النظر الى وجهک .
همسر او على علیه السلام و فرزندان او عاشق معبود بى
همتا بودند.
خانه اى که پر از نور نماز و قرآن و عبادت است ، آن خانه ارزشمند
است .
حضرت على علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه
عبادت مى کردند. این طور نبود که فقط على علیه السلام در نماز غرق شود و تیر را از
پایش درآورند و متوجه نشود، بلکه فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز همچنان در محراب عبادت
مى ایستاد که از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد.
امروز باید زن و شوهر اقتدا
به این زوج ملکوتى بکنند، هر دو در نماز به معراج برسند، عرفان و معنویت و سیر و
سلوک براى هر دو لازم است .
پس خانه اى که این دو زوج گرامى با آن عظمتى که هر
کدام در نزد پروردگار دارند، معلوم است که آن خانه چه ارزش و فضیلت معنوى را داراست
. خانه اى که فاطمه زهرا علیهاالسلام در آن سکونت داشت آن قدر داراى قداست و
روحانیت و فضیلت هاى ربوبى بود که علامه مجلسى از انس بن مالک ، و بریره نقل مى
کند: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله این آیه را خواند:
فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و
الاصال (1)
در خانه هایى (مانند معابد و
مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده که آن جا رفعت باید و در آن ذکر نام
خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.
مردى برخاست و سوال
کرد: یا رسول الله ! این خانه ها کدامند؟
فرمود: خانه هاى انبیا، سپس ابوبکر
برخاست و پرسید: اى رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه نمود) نیز
از همان خانه هاست ؟
فرمود: آرى و از برترین آنان است .
و ابن عباس گوید: در
مسجد پیامبر بودیم که قاریى آیه فى بیوت اذن الله ...
را تلاوت کرد.
پرسیدم : اى رسول خدا! این خانه ها کدام خانه ها هستند؟
فرمود:
خانه هاى انبیا و سپس به دست خویش به خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام اشاره فرمود.
(2)
پی نوشت ها:
1- سوره نور، آیه 35.
2- فاطمه در کلام اهل سنت ، ص 343.