امروز ما و فرزندانمان سر سفره ی غرب و محصولات غرب نشسته ایم؛ از انیمیشن ها و فیلم های سینمایی که از تلویزیون خودمان پخش می شود گرفته تا آثار هالیود و ماهواره ها و در نهایت میلیون ها سایت و وبلایگی که توسط دشمنانمان مدیریت میشود.
***
راستی اینها ما را به کدام سو هدایت می کند؟
آیا دوست نداریم که سر سفرهی قرآن بنشینیم؟
آیا آسمانی شدن آرزویمان نیست؟
راستی فرزنانمان چه؟
چگونه می توان آنها را از خطر این شیاطین بیمه کرد؟
چگونه می توان آنان را از دام شیطان نجات داد و در دامن قرآن گذارد؟
قرآن می گوید: راز بهره مندی از هدایت آسمانی بعد از ایمان به خدا اقامه ی نماز است.
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ *الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاة...
(البقرة : 2 و3)
آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد و مایه ی هدایت پرهیزکاران است. (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند...
در نماز مدام از خدا راه را می طلبیم و نجات از بی راهه را می خواهیم. آیا کسی که در شبانه روز ده بار از خالق خود راه را می جوید گمراه می شود؟
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم * صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین
(الفاتحة:6 و 7)
ما را به راه راست هدایت کن ... راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى نه کسانى که بر آنان غضب کردهاى و نه گمراهان.
آیا رستگاری و سعادت آرزوی قلبی همه ی ما نیست آیا مقام مؤمنین کم مقامی است که به سادگی از کنار آن بگذریم، قرآن می گوید اولین گام عملیاتی برای تقویت ایمان و راهیابی به شاهراه سعادت اقامه ی نماز است.
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون* الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون
(المؤمنون : 1)
به راستى مؤمنان رستگار شوند. همان کسانى که در نمازشان فروتنند
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ *الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاة
(البقرة : 2 و3)
پیرمردی جلو در زندان نشسته بود و گریه می کرد، کنارش نشستم، دستم را روی شانه اش گذارشتم و از او پرسیدم؛ پدرم! چه شده؟
گفت: به خدا خیلی خون دل خوردم تا به اینجا رساندمش، 22 سال کارگری، زحمتها کشیدم. اما الآن چی؟ ناخلف از کار در آمد. هر روز یک درد سر تازه. این آخری معلوم نیست چه غلطی کرده که ممنوع الملاقاتش کرده اند. الآن یک هفته است پشت در زندان نشسته ام. نمی گذارند ببینمش.
واقعا از آیند خود و فرزندانمان احساس خطر نمی کنیم؟
نکند فرزن من هم بزهکار شود؟
آیا راهی هست؟
آیا راهی هست که او را بیمه کنم؟
آیا راهی هست که او را در مقابل انحرافات اجتماعی و جرم و بزه بیمه کنم؟
قرآن بازهم نماز را به عنوان اولین اقدام معرفی می کند:
وقتی از مجرم می پرسند چه چیز تو را به این روز انداخت؟
پاسخ را از اینجا شروع می کند:
*** بی نمازی ***
فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ* عَنِ الْمُجْرِمِینَ* مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
(مدثر/40تا43)
آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مى کنند ... از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مى گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم،
... أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر
(العنکبوت : 45)
نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمىدارد، و یاد خدا بزرگتر است و خداوند مى داند شما چه کارهایى انجام مىدهید!
احکام و مقرران نماز، تمرین و الزام بسیار قوی برای نماز گذار است، تا روحیه عدالت و پاکی گرایی در او تقویت شود و از هر گونه ظلم، جور، گناه و فحشایی به طور جدی فاصله بگیرد.
رئیس زندان تهران و مشهد در آماری اعلان کردند: «نود درصد مجرمین بینمازها هستند»
باید یادشان برود برای چه آمده اند،
باید یادشان برود تا کجا می توانند بروند،
باید یادشان برود ریشه در کجا دارند
باید یادشان برود تا کجا لیاقت رشد دارند
باید سرگرمشان کنیم
باید سرگردانشان کنیم
بهترین راه هوس است
بهترین راه شهوت است
هوس بهترین قفس است برای در بند کشیدن
شهوت بهترین شراره است برای به آتش کشیدن
این ها محتوای جلسه ای بود پشت درهای بسته با حضور دنیا و شیطان جن و انس.
جلوه های دنیا، وسوسه های آن دشمن قسم خورده که از زمان پدرمان ـ آدم ـ کینه شتری به دل گرفته(قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین ص : 82)، دسیسه های طاقوت استکباری که جز به نابودیمان نمیاندیشد؛ همه و همه دست به دست هم داده اند تا ما را چنان در دام شهوت و هوا و هوس به بند و قفس بکشند که دیگر نفسمان بالا نیاید و اندیشه عالم بالا را از سرمان بیرون کنند.
ساز مدرنیته که به دست دشمنان دوست نمای غربیمان کوک شده است و چه ظاهر گوش نوازی دارد، غافل از اینکه غافلمان میکند از عاقبت کار و ذوبمان می کند در روز مرگی و اکنون زدگی. تا کی باید به این ساز برقصیم سازی که هر روز با یک ایسم جدید می نوازد، رقص رفاه زدگی، رقص تن آسایی، رقص ترس؛ ترس از از دست دادن رفاه، رقص پوچ اندیشی، رقص احساسهای پوچ و احساس پوچی.
آواز سینما، آوازی که در دستگاه هالیوود می خواند، آوازی که حلقومش شهوت است و خشونت، سکس است و قتل، آوازی که دست مایه اش پاکی کودکانمان، سلامت خانواده های مان، امنیت اجتماعمان و آرامش قلبهایمان است. تا کی سر سفره های خانه هایمان بشقاب های ماهواره سرو کنیم. بشقاب هایی که با هنر نیرنگ و نیرنگ هنر تزئین شده است. بشقاب هایی که پر از غذاهای آنطرف آب است. غذاهایی که مسموم است.سمی که نفس رشدمان را به شماره انداخته است و پر پروازمان را به آتش شهوت سوزانده.
حال در این آوردگاه نبرد عقل و جهل، حق و باطل، هوش و هوس، راه کدام است، سلاح کدام است، با کدام تاکتیک و تکنیکی باید پیش رفت؟
قرآن بازهم نماز را به عنوان اولین عملیات معرفی می کند، والفجری که فجر است، فتح المبینی که فتحش آشکار است.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا (مریم : 59 )
امّا پس از آنان، فرزندان ناشایستهاى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید!
این آیه ی شریفه تصریح دارد در اینکه شهوت گرایی و هوس مداری و درنتیجه شغاوت انجامی از ضایع کردن نماز آغاز میشود و این مفهوم را فریاد می زند که اگر نماز با قامتی استوار اقامه شود قد علم میکند در مقابل تمام کشش های بی امان نفس.
جهت سنین(۱۲-۷) سالهها یا کودکان
۱- یاد دادن نماز به آنها.
۲- دادن جایزه به کودکان فقط به خاطر برگزاری نماز، اعم از مرتب خواندن، درست خواندن و به موقع خواندن نماز.
۳- بردن کودکان به مساجد و مراسم نماز توسط والدین که به صورت عادت در بیاید.
۴- راحت نمودن و راحت کردن نماز برای نمازگزار کودک.
۵- ارزش دادن و تشویق لفظی او در جمع دوستان و آشنایان.
جهت سنین(۱۹-۱۳) سالهها یا نوجوانان
۱- آشناکردن آنها به فواید نماز.
۲- تبلیغ عملی(پدر و مادرو سایر بزرگان خودشان می بایست نماز خوان باشند).
۳- تفهیم این امر به نوجوان که نماز وظیفه یک مسلمان است و نشانه مسلمانی است.
۴- آشنا کردن با معنا و مفاهیم نماز.
۵- اصرار نکردن زیاد و عدم تکرار، که در غیر این صورت نتیجه معکوس خواهد داشت. زیرا پرگویی و مکررگویی کسالت آور است.
۶- سفارش کردن به نماز با آرامش وبیان منطقی و مستدل برای اقامه نماز.
۷- ذکر دلیل و فلسفه برای تک تک ارکان و اذکار نمازو عدم القاء نماز به صورت آمرانه و کورکورانه.
۸- برگزاری مسابقات و در نظر گرفتن جوایز نفیس برای برندگان مسابقات نماز.
جهت سنین جوانی(۳۰-۲۰) ساله ها
1- ملموس کردن نتایج منفی و فواید نماز. مثلا ذکر موفقیت افرادی که نماز خوان هستند و یا عدم موفقیت افرادی که در عین حال نماز نمی خوانند.
۲- سعی در معرفی و پیدا کردن دوستان موفق برای جوان که اهل نماز نیز باشند، به ویژه اینکه الگو پذیری جوان از جوان اسانتر و بهتر است.
۳- نماز را به صورت عادت و سنت درآوردن.
۴- بیان فواید نماز از جمله ،ایجاد نظم و برنامه، بهداشت جسمی و روانی، نوعی ورزش و امانتداری و .......
۵- القاء و اغناء این نکته که بهترین راه حل برای شکر گذاری ازخداوند اقامه نماز است.
۶- بیان حکمت و فلسفه و فایده نماز ازقول پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام.
۷- فراهم کردن امکانات برگذاری نماز مثل جا و سایر ملزومات.
۸- بهره گیری از زمان و مکان جهت تبلیغ نماز به نحو احسن
۹- سفارش به این نکته که نماز اوّل وقت مصونیت به همراه دارد.
۱۰- پیراسته کردن فضای مسجد و نمازخانه و .......
۱۱- سعی کنیم در برقرای ارتباط با نسل جوان فقط توجه نکنیم بلکه ابتدا همدلی سپس توصه نمائیم.
۱۲- حذف زواید و اضافات نماز و دنبلههای آن به ویژه در نمازهای جماعت به دو دلیل. نخست ازجهت جسمانی، شاید برخی قادر به ادامه نماز نباشند. دوم شاید آشنا به انواع دعا و تعقیبات نماز نباشند که در هردو مورد احتمال شرمنگی برای فرد وجود دارد.
منبع تحقیق : بر گرفته از کتاب نماز و آثار فرهنگی، سیاس، اجتماعی آن
عَنْ ضَمْرَةَ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ سُئِلَ النَّبِیُّ ص عَنِ الصَّلَاةِ فَقَالَ ص:
1. الصَّلَاةُ مِنْ شَرَائِعِ الدِّینِ (نماز از قوانین دین است)
2. وَ فِیهَا مَرْضَاةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ (و در آن رضایت پروردگار عز و جل)
3. فَهِیَ مِنْهَاجُ الْأَنْبِیَاءِ (پس نماز سیره و روش روشن انبیاست)
4. وَ لِلْمُصَلِّی حُبُّ الْمَلَائِکَةِ (نماز گذار مالک عشق ملائکه است)
5. وَ هُدًى (هدایت در مشت نمازکذار)
6. وَ إِیمَانٌ (ایمان در قلبش)
7. وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ (نور شناخت در سرش)
8. وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزْقِ ( برکت در روزیش)
9. وَ رَاحَةٌ لِلْبَدَنِ (راحتی و عافیت در بدنش است)
10.وَ کَرَاهَةٌ لِلشَّیْطَانِ (شیطان از نماز متنفراست و نمازگذار موجب خشم سیطان)
11.وَ سِلَاحٌ عَلَى الْکُفَّارِ (نماز سلاحی علیه کفار است)
12.وَ إِجَابَةٌ لِلدُّعَاءِ (عامل اجابت دعا)
13.وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمَالِ (و قبولی اعمال)
14.وَ زَادٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ (و توشه مومن در سفر دنیا تا عقبا)
15.وَ شَفِیعٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ (و شفیعی بین نمازگذار و فرشته مرگ است)
16.وَ أَنِیسٌ فِی قَبْرِهِ ( و نماز انیسی در قبر است)
17.وَ فِرَاشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ (و مبلی زیر بدنش)
18.وَ جَوَابٌ لِمُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ (و پاسخ پرسشگران شب اول قبر)
19.وَ تَکُونُ صَلَاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الْمَحْشَرِ تَاجاً عَلَى رَأْسِهِ (و در صف محشر نماز تاجی بر سر بنده نمازگذار )
20.وَ نُوراً عَلَى وَجْهِهِ (و نوری بر چهره اش)
21.وَ لِبَاساً عَلَى بَدَنِهِ (و لباسی بر بدنش)
22.وَ سِتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ (و سدی بین او و آتش)
23.وَ حُجَّةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلَالُهُ (و حجتی بین نمازگذار و پروردگار)
24.وَ نَجَاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ (و نجات از آتش)
25.وَ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ (و در عبور از پل صرات کذرنامه)
26.وَ مِفْتَاحاً لِلْجَنَّةِ (و کلید ورود بهشت)
27.وَ مُهُوراً لِلْحُورِ الْعِینِ (و مهریه حوریان بهشتی)
28.وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِ (و بهای بهشت)
29.بِالصَّلَاةِ یَبْلُغُ الْعَبْدُ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا (به واسطه نماز بنده به درجات عالیه می رسد)
ِأَنَّ الصَّلَاةَ تَسْبِیحٌ وَ تَهْلِیلٌ وَ تَحْمِیدٌ وَ تَکْبِیرٌ وَ تَمْجِیدٌ وَ تَقْدِیسٌ وَ قَوْلٌ وَ دَعْوَةٌ
(بحارالأنوار ج : 79 ص : 231)
گاه دیده میشود که خودمان یا دیگران سر مسأله نمازمشکل پیدا میکنیم و انگار خواندن نماز برایمان همچون یک کوه سنگین میشود .
کارهای نیک، جای نماز را نمیگیردبعضی از افراد خیال میکنند یکی دو تا کار خوب انجام میدهند ، میتواند کارهای دیگرشان را جبران کند .
فردی قمه میزند،شب تا صبح سینه میزند اما نماز صبحش قضا میشود فکر میکند همان کارهای دیشبش بس است و جبران نماز قضا شدهاش را میکند .
آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید، شیطان دچار سردرد شدید میشود ! و باز کردن قرآن ، باعث سرگیجه شیطان وزمین خوردنش میشود !! و با شروع در خواندن قرآن ، شیطان به حالت غش فرو میرود!!! و عمل به قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟ ..
«حذیفه میگوید: شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان بود که چون مشکلی برای او پیش میآمد، به نماز پناه میبرد و از آن استعانت میجست.1 همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: پیامبران خدا چنان بودند که چون دچار نگرانی میشدند، به نماز پناه میبردند».2 ابودرداء گوید: «شیوه رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان بود که چون شبی باد سهمگینی میآمد، به مسجد پناه میبردند تا آرام گیرند و چون در آسمان کسوف و خسوفی اتفاق میافتاد، به نماز پناه میبردند».3 در شیوه اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و بزرگان نیز مینویسند که در سختیها، مشکلها و مصیبتها به نماز پناه میبردند و از آن استمداد میجستند که نمونه آن، روایت ابن عباس است. وی در مسیری میرفت که خبر مرگ فرزندش را به او دادند. در این هنگام، از مرکب پیاده شد و به کناری رفت؛ دو رکعت نماز به جای آورد و بازگشت و آنگاه گفت: ما همان کاری را انجام دادیم که خدا به ما دستور داده است که میفرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ».4
آدمی در حال عبادت خود را در محضر خدا می بیند و با او سخن می گوید و به راز و نیاز با او بر می خیزد. با مروری به روایات و احکام آداب نماز دو نکته به خوبی جلوه گر است:
1. اجتناب از هر آنچه که باعث توجه به غیر خدا است.
2. رعایت عفت و حیا به ویژه برای زنان.
از آنجا که زن همانند گل است و خواسته یا ناخواسته چشم های محرم یا غیر محرم را می رباید، شارع مقدس برای صیانت زن، دستوراتی واجب یا مستحبی را در نماز یا غیر آن داده است؛ آب ریختن به دست ها از داخل آرنج هنگام وضو، کنار هم قرار دادن پاها هنگام قیام، ابتدا زانوها را روی زمین قرار دادن پیش از رفتن به سجده، گذاشتن آرنج ها و شکم بر زمین و چسباندن اعضای بدن به یکدیگر هنگام سجده و... همگی نشان دهنده آن است که این کارها مانع از در معرض دید قرار گرفتن برجستگی های بدن زن به ویژه در نماز که با نشستن و برخاستن و رکوع و سجود همراه است خواهد بود - تصور این امر به ویژه در زنانی که چادر نمی پوشند راحت تر است - از جمله دستورات دیگر برای صیانت زن جلوتر قرار گرفتن مردان از زنان در هنگام نماز با تأکید بیشتر و در جاهای دیگر با تأکید کمتری است.
این ادب، از نوع حرکت حضرت موسی(ع) و دختر حضرت شعیب به خوبی نمایان است. هنگامی که دختر حضرت شعیب به درخواست پدرش از حضرت موسی(ع) دعوت کرد. براساس برخی روایات، دختر برای راهنمایی، از پیش رو حرکت می کرد و موسی از پشت سرش. باد بر لباس دختر می وزید و ممکن بود لباس را از اندام او کنار زند، حیا و عفت موسی اجازه نمی داد چنین شود به دختر گفت من از جلو می روم، بر سر دو راهی ها مرا راهنمایی کن. حاصل آن که دلیل این حکم، روایات متعددی است که از پیشوایان معصوم رسیده است و شاید یکی از حکمت های آن چنان که گفته آمد اهتمام و اصرار شارع بر حفظ عفت و حیای زنان و دور نگه داشتن مرد از توجه به غیر خدا هنگام نماز باشد.
منبع:askdin.com
نیت نماز مسافر
1484. نیت نماز مسافر چگونه است؟ آیا ذکر قصر یا اتمام، در نیّت لازم است؟
جواب. قصد انجام وظیفه فعلیه کافى است و نیّت لازم نیست به زبان ذکر شود.
نماز شخص بىهوش
1485. شخصى را در حال بىهوشى از قم به تهران بردهاند. وى در تهران به هوش مىآید. قرار است یک هفته در تهران بماند. با توجّه به اینکه خودش قصد مسافت نکرده است، تکلیف نمازش ـ در این یک هفته در تهران ـ چگونه است؟
جواب. چون قصد سفر نداشته، باید نمازش را تمام بخواند.
نماز استیجارى در سفر
1486. آیا در سفر مىتوان نماز استیجارى خواند؟ و در صورت جواز، باید شکسته بخواند یا تمام؟
جواب. بله، جایز است و به کیفیت استیجار عمل مىکند، مثل نماز قضا.
روزه استیجارى در سفر
1487. آیا مسافر مىتواند روزه استیجارى بگیرد؟
جواب. خیر، نمىتواند.
نذر روزه قضا در سفر
1488. آیا صحیح است شخصى نذر کند که روزه قضاى ماه رمضان خود را در سفر بگیرد؟
جواب. خیر، صحیح نیست.
روزه نذر غیر معین
1489. آیا در سفر مىتوان روزه نذرى گرفت؟
جواب. خیر، مگر اینکه روزه در سفر و حضر یا خصوص سفر را نذر کرده باشد.
روزه قضا در سفر
1490. آیا در سفر مىتوان روزه قضا بهجا آورد؟
جواب. خیر، نمىتوان.
نماز قضا در سفر
1491. آیا در سفر مىتوان نماز قضا بهجا آورد؟
جواب. بله، مىتوان.
جواز اقامه نماز جمعه توسّط مسافر
1492. آیا مسافر مىتواند نماز جمعه را اقامه کند؟
جواب. مىتواند.
قضاى نماز مسافر
1493. مسافرى به علت عذر (مثل جنابت یا حیض، یا نفاس و یا عدم طهارت) نمازش را نمىخواند تا به وطنش برسد، وقتى به وطنش یا جایى که مىخواهد ده روز بماند رسید، وقت تحصیل طهارت لباس و بدن را ندارد و نمازش قضا مىشود. آیا باید نمازش را شکسته بخواند یا تمام؟
جواب. چون در آخر وقت که قضا شده، نماز تمام بوده است، باید آن را بهصورت تمام قضا کند.
روزه سال قبل در سفر
1494. کسى که یک روز از روزه سال قبل را نگرفته و فقط یک روز به ماه رمضان سال جدید باقى مانده و در همین روز مجبور به مسافرت است، آیا مىتواند روزه خود را در این روز بگیرد؟
جواب. نمىتواند، بلکه باید مسافرت نرود و روزهاش را بگیرد و اگر سفر ضرورى باشد، بعد از ماه رمضان آن را قضا کند و کفاره تأخیر هم بدهد.
روزه معین در سفر
1495. کسى که نذر کرده مثلاً دوشنبه را روزه بگیرد و در همان روز برایش سفر ضرورى پیش آمد، آیا باید در حین سفر روزه بگیرد؟ در صورت عدم جواز روزه نذرى در سفر، وضعیت نذر او به چه صورت خواهد بود. آیا باید کفاره شکستن نذر را بهجا آورد یا باید یک روز دیگر، روزه فوت شده را بهجا آورد؟
جواب. اگر نذر او شامل سفر نبوده و سفر ضرورى باشد، کفاره نذر ندارد و فقط آن روزه را قضا کند.
طى مسافت بدون نیّت روزه و برگشت قبل از ظهر به وطن
1496. آیا مسافر بعد از قصد مسافت و طى مسافت، که نیّت روزه نداشته، چگونه مىشود که اگر قبل از ظهر به وطن بازگردد، باید نیّت روزه نماید و حال آنکه مى فرمایید: نیّت قطع، مبطل صوم است؟
جواب. اگر تا قبل از ظهر مفطرى بهجا نیاورده، باید نیّت روزه کند و این عدم نیّت صوم است بهجهت عدم وجوب و عدم صحّت نه نیّت قطع صوم واجب.
مسافرت به اندازه مسافت شرعى بهجهت ابطال روزه
1497. کسى که در ماه رمضان به شهر هشت فرسخى مسافرت مىکند و منظورش این است که در همان شهر روزهاش را بخورد. ولى نتوانسته و فرصت پیدا نکرده تا مبطل به عمل آورد و بعد از برگشتن در محل، نیّت روزه همان روز را نموده است، آیا روزهاش صحیح است؟
جواب. اگر قبل از ظهر به محل خودش رسید، باید نیّت روزه کند و روزهاش صحیح است.
نوافل یومیّه در سفر
1498. آیا مسافر مىتواند نوافل یومیّه را بهجا آورد و براى او نیز مستحب مىباشد؟
جواب. نافله ظهر و عصر در سفر، یعنى در جایى که باید نماز ظهر و عصر را شکسته خواند ساقط مىشود و اما در نافله عشا [نظر] مختار، عدم سقوط آن در سفر است، ولى احتیاط این است که به نیّت اینکه شاید مطلوب باشد، بهجا آورد.
نمازى را که مسافر در سفر تمام خوانده
1499. مسافر در سفر نماز را تمام خوانده، روزه را هم گرفته، بعداً! فهمیده که باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار نماید. آیا نماز و روزه قبلى وى درست است یا احتیاج به اعاده دارد؟
جواب. اگر اصلاً جاهل به حکم سفر بوده، نماز و روزهاش صحیح است. (توضیح بیشتر در مسائل ١١٠۴ الى ١١٠٨ و ١٣۵٩ و ١٣۶٠ رساله مذکور است)
زمان افطار براى مسافر خارج از کشور
1500. شخصى در ماه مبارک رمضان به خارج از کشور سفر مىکند، آیا این مسافر باید با اذان ایران افطار کند یا به اذان محل ورود؟ نماز وى چگونه است؟
جواب. با اذان آن محل افطار و نماز را باید بهجا آورد.
حکم مسافرى که در ماه رمضان بمیرد
1501. کسانى که چند روز مانده به پایان ماه رمضان از دنیا بروند و در این مدت مسافر بودهاند، حکم روزهشان چگونه است؟ آیا باید قضا شود؟ نماز آنها در صورتى که بهجا نیاورده باشند، باید تمام قضا شود یا بهصورت شکسته؟
جواب. باید روزه و نمازشان بهصورت شکسته قضا شود.
حکم نماز و روزه شخص زندانى
1502. گاهى فردى دستگیر مىشود و به زندانى فرستاده مىشود که در فاصله ۴۵ کیلومتر شهر قرار دارد و نمىداند حبس او چه مقدار طول مىکشد. حکم نماز و روزه او چیست؟
جواب. اگر بعد از رسیدن به هشت فرسخ، سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز، اگرچه مقدار کمى آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند و روزهاش را بگیرد.
نماز مریض
1503. شخصى را به علت بیمارى قلبى از شهرستان به تهران آوردهاند و معلوم نیست مداواى او چقدر طول مىکشد، حکم نماز و روزه او چگونه است؟
جواب. پس از گذشتن سى روز که در رفتن و ماندن مردد بود، باید نماز را تمام بخواند و روزهاش را بگیرد.
خواندن نماز با انگشتر طلا براى مرد مسافر
1504. مردى در حین سفر، نماز را با انگشتر طلا خوانده است، حکم نماز او چگونه است؟ اگر قرار است قضا نماید، آیا به همان صورت شکسته بخواند؟ با توجه به اینکه حکم حرمت طلا را براى مرد مىدانسته و عمداً با آن نماز خوانده است؟
جواب. باید نمازش را شکسته قضا کند.
مراجعت از سفر به محل کار
1505. شخص مسافر هرگاه در مراجعت از سفر به محل کارش وارد شود و بخواهد بعد از پایان کار به وطن برود، آیا رسیدن به محل کار قاطع سفر است یا خیر؟
جواب. خیر قاطع سفر نیست؛ مگر اینکه از محل کار به وطن، مرتب در تردّد کمتر از ده روز باشد.
حکم عبادات ملوانان
1506. شغل پرسنل ناوچه، سفر دریایى است، ولى احتمال دارد چند ماهى هم سفر دریایى نداشته باشند. یا به طور معمول در ماه یک هفته بیشتر سفر دریایى نمىروند. در این صورت نماز و روزه اینها چگونه است؟
جواب. حکم مسافر را دارد.
نماز و روزه در طول خدمت سربازى
1507. سربازى که محل خدمت سربازیش با وطن او به قدر مسافت شرعى فاصله دارد و مىداند مدت چهار یا پنج ماه یا بیشتر در محل خدمت خواهد بود، و هر هفته روزهاى تعطیل به وطن باز مىگردد. بفرمایید آیا از کسانى که شغل آنها در سفر است محسوب مىشود یا خیر؟
جواب. بله، دائمالسّفر محسوب مىشود.
ترتیب در نمازهاى قضا
1508. اگر شخصى چهار سال نماز باطل خوانده و در این مدت پنج یا شش بار مسافرت کرده باشد، قضاى نمازهاى شکسته و تمام را به چه نحو بخواند تا ترتیب حاصل شود؟
جواب. طریق احتیاط این است که در هر محدوده زمانى که احتمال سفر مىدهد، جمع بخواند.
تعدد محل کار و سکونت
1509. شخصى ساکن شمیران، امّا مغازه و محل کسبش در تهران است، این شخص اگر خواست به قم برود، به تهران که رسید نمازش قصر است یا تمام؟
جواب. نمازش تمام است.
کسى که در اول وقت مسافر و در آخر وقت حاضر بوده
1510. مسافرى هستم که نماز ظهر و عصر را در راه نخواندم. به شهر خود هم که رسیدم هنوز وقت باقى بود، ولى فراموش کردم. شب یادم آمد که نماز ظهر و عصر را نخواندهام، حال که باید قضا کنم، آیا شکسته بخوانم یا تمام؟
جواب. باید بهنحو تمام قضا کنید.
شخصى در اول وقت حاضر و در آخر وقت مسافر بوده
1511. شخصى نماز ظهر و عصر را در اول وقت نخوانده و مسامحه کرد و بعد مسافرت نمود و در سفر هم نمازش قضا شد؛ بعد از مراجعت اگر بخواهد نماز ظهر و عصرش را قضا نماید، آیا تمام بخواند یا قصر؟
جواب. باید بهنحو قصر قضا کند.
شخصى که قصد مسافرت دائم را ندارد
1512. شخصى که در طول جنگ چهار ساله افغانستان، بهخاطر اینکه در این مبارزه سهم داشته باشد، دائماً در سفر بوده (گاهى در افغانستان و گاهى در ایران و پاکستان)، ولى قصد مسافرت دائم را نداشته، اما قهراً چنین وضعى به وجود آمده و در آینده امکان دارد این وضع ادامه یابد، آیا روزه صحیح و نماز شخص مذکور تمام است اگر تمام است، در ماه رمضان چنانچه مسافرت از ایران به پاکستان نماید، چه تکلیفى دارد؟
جواب. اگر دائماً در سفر است، بهطورىکه ده روز را در محل واحد نمىماند، هر چند از روى ناچارى، نماز و روزهاش در این مدت تمام و صحیح است.
شکسته بودن نمازهایى که بهصورت کامل خوانده شده است
1513. کسى که پس از مدتى فهمید نمازهایى را که کامل خوانده، باید شکسته بخواند، نمازهاى او صحیح است یا باطل؟
جواب. اگر نمىدانسته که باید نماز را شکسته بخواند و قصد قربت در نماز داشته، نمازش صحیح است؛ اما اگر مىدانسته که باید نماز را شکسته بخواند، لکن بعضى از خصوصیّات آن را نداند، مثلاً نداند در سفر هشت فرسخى باید شکسته بخواند، در صورتى که وقت باقى است، باید بنابر احوط نماز را شکسته بخواند و اگر وقت گذشته، بهطور شکسته قضا نماید. اما در صورت فراموش کردنِ مسافر بودن خود، اگر در وقت یادش بیاید باید شکسته بهجا آورد و اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضاى آن نماز بر او واجب نیست.
مراد از ظهر
1514. آیا مراد از ظهر ـ که اگر مسافر قبل از ظهر حرکت کند، روزهاش باطل و اگر بعد از ظهر حرکت کند، روزهاش صحیح است، ظهر حقیقى است؟
جواب. بله، همان ظهر شرعى است.
حکم افراد ییلاقنشین
1515. افراد ییلاقنشین، در سابق مسافت بین ده ییلاق را با اسب و شتر مىآمدند و در بین راه چندین روز بلکه گاهى یک ماه در یک جا مىماندند و در نتیجه، روزهشان را مىگرفتند؛ ولى اکنون همین مسافت را در مدت خیلى کم با ماشین طى نموده و چندین ساعته به مقصد خود مىرسند. آیا تکلیف آنان در بین راه، تمام است یا شکسته؟
جواب. شکسته است.
روزه گرفتن در هنگامى که وظیفهاش جمع بین شکسته و تمام است
1516. در صورتى که وظیفه مکلّف در بعضى موارد، جمع بین نماز شکسته و تمام باشد، آیا مىتواند روزه بگیرد یا خیر؟ و اگر در ماه رمضان گرفت، آیا لازم است بعداً آن را قضا کند یا خیر؟
جواب. روزه واجب معین مثل ماه رمضان را، هم باید بگیرد و هم قضایش را بهجا آورد.
رابطه نماز با روزه مسافر
1517. آیا در شکسته و تمام بودن نماز و گرفتن روزه و نگرفتن آن تفاوتى وجود دارد؟ و یا اینکه در همه موارد حکم روزه و نماز یکسان است؟
جواب. تفاوتى ندارد؛ مگر در مورد مسافرت قبل از ظهر یا برگشت از سفر در بعد از ظهر و لزوم افطار در مواضع تخییر در نماز.
علت شکسته شدن نماز در سفر
1518. با توجه به اینکه علت شکسته شدن نماز، به نظر مىرسد که مسافرتهاى سخت و مشکل در گذشته هم چون سفر بهوسیله چهارپایان بوده است، ولى امروزه که این مشکل، با وسایل نقلیه پیشرفته، مانند: قطار و هواپیما برطرف شده است، آیا باز هم لزومى به شکسته بودن نماز مىبینید؟
جواب. بله، قصر در موارد آن لزومى است.
احکام مسافر در مکه و مدینه
1519. خواهشمندم نظر مبارک خود را در خصوص مسئله نماز مسافر در مکه و مدینه قدیم و جدید مرقوم فرمایید؟
جواب. به مسئله ١١٠٢ رساله رجوع شود.[1]
[1]. «١١٠٢». مسافر مىتواند در مسجدالحرام و مسجدالنّبى صلىاللهعلیهوآله و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، و احتیاط در این است که نماز را شکسته بخواند. ولى اگر بخواهد در جایى که اول جزء این مساجد نبوده و بعد به آنها اضافه شده نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند، و نیز مسافر مىتواند در حرم اصلى حضرت سیدالشهداء علیهالسلام نماز را تمام بخواند، ولى اگر در این چهار مکان نماز او قضا شد، بنا بر احتیاط واجب بهطور شکسته قضا نماید، اگرچه در همان مکان باشد.
زن مومنه و نماز اول وقت
آورده اند که روزی زن صالحهای به مجلس و اعظی رفت و آن واعظ می گفت هر مومن و هر مومنهای که در اول وقت نماز کند و کارهای دنیانرکده بنماز مشغول شود حقتعالی به نور خود دل او را روشن گرداند و مهمات دنیا و آخرت او را بسازد و او را از شرّ نگاه دارد آن زن چون حدیت را بشنید همیشه در اول وقت نماز می گزارد روزی تنور تافته تا نان بپزد بانک اذان شنید و کودکی داشت بگریستن انم و خمیر ترش گردیده بود چنانکه از کنار ظرف بیرون آمده آن زن با خود گفت مرا سه کار ضروری پیش آمده هیچ به از آن نیست که همه را بگذارم و اول نماز را بجای آورم که رضای خدا در آنست پس بنماز ایستاد .
شیطان که آنحال را بدید فریاد برآورد یاران او حاضر شده دور او را گرفته و گفتند ای مهربان ترا چه واقع شده آن ملعون گفت مرا دردسر گرفته از کردار این زن که سجده میکند گفتند ای مهمتر چون بنماز ایستاد کودک او را در میان تنور انداز پس آن ملعون کودک او را در تنور انداخت او در میان تنور آواز کشید و آواز بگوش مادر رسید غم در دلش پیچید خواست که نماز را قطع کند باز در دل گفت روی از خدا گردانیدن از وسوسه شیطان است با خاطر جمع نماز را تمام کرده برخاست و بسر تنور رفت و دید بقدرت حقتعالی کودک در میان آتش بازی می کند پس سجده شکر بجای آورده او را از میان آتش به سلامت بیرون آورد و پستان به دهنش نهاد و بعد به پختن نان مشغول شد(منبع کلیات جامع التمثیل صفحه 222).
اینچنین است با خدا معامله کردن ، اگر یقین انسان به خدا زیاد باشد صددرصد در تمام شئون زندگی مثل این نماز خواندن خواهد بود. و خداوند بندگانش را یاری می کند همانطوری که حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در آتش نمرود نگهداشت .
خاطره ای از بهلول
جناب حاج شیخ محمد تقی بهلول برای این جانب رجایی خراسانی نقل کرد که: در اوان طفولیت به اتفاق مادرم به گناباد میرفتیم آن زمان ماشین نبود یا خیلی کم بود سوار بردرشکه بودیم وقت نماز رسید مادرم به درشکه چی گفت وقت نماز است نگهدار درشکه چی اعتنایی نکرد و گفت توی این بیابان کجا وقت نماز است.ولی مادرم اصرار می کرد تا به آب انباری رسیدیم مادرم گفت باید نگهداری والا من پیاده میشوم. درشکه چی گفت : پیاده شو من اینجا توقف نمی کنم سرانجام مارا پیاده کرد و رفت!من و مادرم در بیابان تنها ماندیم مادرم نمازش را بدون دغدغه و اضطراب خواند و مشغول تعقیبات شد من که کودک بودم خیلی نگران و ناراحت بودم و گریه می کردم مادرم مرا تسلی می داد و می گفت نگران نباشد خدا با ماست کم کم داشت دیر میشد می ترسیدیم شب شود و ما در بیابان بمانیم در این هنگام دیدیم درشگهای از دور می آید وقتی به ما رسید ایستاده معلوم شد فرماندار گناباد است .من و مادرم را سوار درشگه کرد و چون نامحرم بود فرماندار پهلوی درشگه چی نشست و ما را با عزت و احترام به گناباد رسانید!
در نتیجه چون مادرم به نماز اهمیت داد خدا هم یاری کرد و ما را به مقصد رسانید. (ماخذ: بهلول واعظ معروفی است که در زمان رضاخان در مسجد گوهرشاد مشهد مردم را علیه بی حجابی شورانید)
گمانم نماز نمی خوانی
پیغمبر خدا(ص) و جمعی از اصحاب نشسته بودند که ناگهان زنی صیحه زنان دیوانه وار وارد شد عرض کرد یا رسول الله سخنی محرمانه دارم اطرافیان بروند با شما کار دارم.
اصحاب رفتند آن زن گریه کرد گفت یا رسول الله ، گناه کردم گناهم خیلی بزرگ است!!
رسول خدا(ص) فرمود : رحمت خدا از آن بزرگتر است
گناه هرچه بزرگ باشد نباید از رحمت خدا ناامید شد. هرچه گناه بزرگ و طولانی باشداگر توبه کند و تلاتم درونی پیدا کند گناهش آمرزیده می شود در اسلام بن بست نیست پیغمبر اکرم(ص) فرمودند گناهت چیست؟ عرض کرد یا رسول الله زنا کردم آبستن شدم بچه به دنیا آمد او را در خمره سرکه خفه کردم بعد هم سرکه های نجس را به مردم فروختم . گناه خیلی بزرگ است پیغمبر خیلی متأثر شد خیلی ناراحت شد حکمش را فرمود.
امامقصود اینجاستحضرت فرمود: ایخانم میخواهی به توبگویم چرادراین چاه افتاده ای ؟ یعنی بعضی اوقات چرا آدم توی چاه می افتد که دیگر نمی شود از این چاه بیرون بیاید. و اگر دنیا دست به دست هم بدهند و بخواهند او را نجات دهند نمی شود.
فرمود می خواهی به تو بگویم چرا درون این چاه افتادی؟
خیال می کنم نماز نمی خوانی چون نماز نمیخوانی رابطهات باخدا قطع استدستعنایت خدا روی سرت نیست از این جهت در این چاه پر فلاکت افتادی اِنَّی ظَنَنْتُ اَنَّکِ تَرکَتِ صَلواةَ اَلعَصْر.
این روایت به ما چه می گوید:
این روایت هم جنیه منفی دارد هم جنبه مثبت ، اما جنبه منفی آن به ما می گوید که اگر یک زن یا مردی به نماز اهمیت ندهد در چاه می افتد بدبخت می شود سک وقت کاری می کند که آبروی پنجاه ساله اش را آبروی خانواده اش را بکلی از بین می برد این جنبه منفی اش آدم بی نماز آدمی که به نماز اهمیت ندهد به گفته این عبارت کارش مشکل است آخرتش بماند کارش مشکل است مشکل.
جنبه مثبت هم دارد این روایت به ما می گویداگر کسی به نماز اهمیت بدهد نماز نیروی خارجی برای عقل و روحش و برای آن بُعد معنویش می فرستد و بُعد معنویش غلبه پیدا می کند می تواند آن بُعد مادیش را زمین بزند و قرآن هم همین را می گوید:
وَ اسْتَعینوُا بِاالصَّرِ وَ الصَّلواةِ
کمک بجوئید در چه چیزی برای چه؟ بعنی درون تو جنگ است نظامی می خواهد از برون باید نظامی و اسلحه اش بفرستی اسلحه برونیش اهمیت دادن به واجبات است مخصوصاً نماز.
در سوره ماعون دقّت کنید می فرماید:
فَوَیْلَ لِلمُصلَّینَ اَلَّذینَ هُم عَنْ صَلواتِهِم ساهُونَ
وای بر کسی که در نمازش سهل انگاری کند نه اینکه نماز نخواند نماز می خواند اما سهل انگار است یعنی نماز اول وقت نمی خواند.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند که سهل انگاری در نماز یعنی چه؟ فرمودندک معنایش این است که کار دنیا را بر آخرتش مقدّم بدارد اول نهار یا شام می خورد بعد نماز می خواند نماز برایش سنگینی است قرآن می فرماید: وَاِنَّها لَکَبیرةٌ اِلاّ عَلَی الخاشِعین. ( بقره 45)
بعضی اوقات ما حاضریم یک ساعت ، دو ساعت سرپا بایستیم با هم حرف بزنیم هیچ چیزمان نشود، خیلی هم با نشاط هستیم.
امّا همین ما که دو ساعت سرپا ایستاده ایم و با هم حرف زده ایم ولی موقع نماز کوبیده و خسته ایم، حال نماز نداریم، نمازی که اگر خیلی عالی بخوانیم بیشتر از یک ربع طول نمی کشد و می خواهیم در پنج دقیقه تمام کنیم.
لذا از اول شب تا ساعت دوازده می نشینید هیچ چیزش نیست اما وقتی به نماز می رسد می خواهد در پنج دقیقه تمامش کند چرا؟
قرآن می فرماید وای بر چنین نمازگزاران نمازگزاری که نماز برایش اهمیت و ارزشی ندارد هر چیزی را ارزش قائل است ولی نماز را سرسری می گیرد و بی اعتنایی می کند.( کتاب جهاد با نفس جلد1 ص73 با مختصر تغییر).
اول نماز بعد کارهای دیگر
خواجه منصور وزیر سلطان طغری مردی بود دانا و لایق و با شخصیت و خداپرست و درستکار ، او در انجام وظایف دینی مراقب کامل داشت معمولاً همه روزه پس از انجام نماز صبح مدتی روی می نشست و دعاها و ذکرهایی می خواند پس از آنکه آفتاب طلوع می کرد جامه وزارت می پوشید و به دربار می رفت.
روزی سلطان طغری وزیر را قبل از طلوع آفتاب احضار کرد مأمورین به منزل وی رفتند و او را در حال خواندن دعا دیدند امر پادشاه را ابلاغ کردند ولی وزیر به گفته آنان توجهی نکرد و همچنان به خواندن دعاها ادامه داد.
مأمورین بی اعتنایی او را بهانه کرده و به عرض رسانیدند که وزیر نسیت به اوامر پادشاه احترام نکرده و با این سخن سلطان طغری را یه سختی خشمگین کردند، وزیر پس از فراغت سوار شد و به دربار آمد ، به محض ورود، شاه با تندی به وی گفت: چرا دیر آمدی ؟
وزیر در کمال قوت نفس و آرامش خاطر عرض کرد:
ای پادشاه من ینده خداوندم و چاکر سلطان طغری ، تا از یندگی خدا فارغ نشوم نمی توانم به وظائف چاکری پادشاه قیام نمایم!
گفتار محکم پر از حقیقت وزیر، شاه را سخت تحت تاثیر قرار داد و دیده اش را اشک آلود کرد و به وزیر آفرین گفت و سفارش کرد همواره به این روش ادامه بده و بندگی خدا را بر چاکری ما مقدّم بدار تا از برکت آن امور کشور همواره بر نظم صحیح استوار بماند(منبع: داستانهای نماز ص 48)
سلمان و نماز اول وقت
نقل شده که روزی سلمان بخانة حضرت زهرا (ع) آمد دید که آنحضرت نشسته نزد آسیابی و جو از برای فرزندان خود آسیاب می کند و دست مبارکش مجروح گردیده و پینه کرده و خون بر چوب آسیا روان شده و حضرت امام حسین(ع) در گوشه خانه از گرسنگی گریه و اضطراب می کند.
سلمان عرض کرد: ای دختر رسول خدا (ص) چرا دستهای شما از آسیاب مجروح شده و پینه کرده است؟ این فضّه کنیز شما حاضر است چرا این خدمت را به او واگذار نمی کنی و خود را به زحمت می اندازی ؟ فرمود: حضرت رسول خدا(ص) مرا وصیت کرده است که خدمت خانه بک روز با فضّه باشد و یک روز با من! دیروز نوبت فضّه بود . سلمان عرض کرد: من بنده آزاد کرده شمایم بفرمائید که حضرت حسین(ع) را خاموش کنم یا آسیاب را بگردانم؟
حضرت فرمود که من حسین را بهتر می توانم تسکین بدهم تو آسیاب را بگردان ، چون سلمان مقداری جو آرد کرد و دستاس نمود (در این هنگام وقت نماز رسید و صدای اذان بلند شد)
همینکه سلمان صدای اذان را شنید آماده نماز شد و برای نماز به مسجدرفت پس از ادای نماز آنچه دیده بود برای حضرت امیرالمؤمنین (ع) نقل کرد آنحضرت از شنیدن این قضّیه گریان شد و بخانه برگشت ولی چیزی نگذشت که امیرالمؤمنین (ع) با تبّسم به مسجد آمد رسول خدا(ص) از سبب خنده و تبّسم آنحضرت پرسیدند؟ امیرالمؤمنین (ع) گفت:
چون به خانه برگشتم فاطمه (ع) را دیدم که برپشت خوابیده بود و فرزندم حسین(ع) در روی سینه اش بخواب رفته و آسیاب بدون آنکه دستی پیدا باشد برخود می گردید!
رسول خدا (ص) تبّسم کرده فرمود: یا علی مگر نمی دانی که خدا را فرشتگانی است که در روی زمین می گردند و به محمّد و آل محمّد(ص) تا روز قیامت خدمت می کنند.(منبع : ترجمه بیت الاحزان ص38).
غزوه ذات الرّقاع
بیش از پنج سال بود که رسول خدا(ص) از مکه معظمه به مدینه هجرت کرده بودند جنگهای مهم بدر و احد و احزاب را باهمه سختی ها و مشکلاتش پشت سر گذاشته بودند در این هنگام خبر آوردند که قبیله های غطفان و بنی محارب و انمار و ثعلبه تدارک جنگ می بینند و خود را آماده می کننده تا به مدینه حمله کنند!
پیامبر بزرگ اسلام با لشگری مرکب از هفتصد مرد جنگی بسوی آنان روانه و در ذات الرّقاع فرود آمدند طرفین صف آرائی کرده و آماده جنگ شدند.
دلهره و نگرانی بر دشمن غلبه کرده و بیم و هراس دلهای آنها را پر کرده بود بعضی از مشرکین که شتابزده از مسیر لشگر اسلام فرار کرده بودند زنانشان به اسارت مسلمانها درآمده بود.
لحظات بسیار حساسی بود در این هنگام مسلمانها متوجه شدند که وقت نماز ظهر است و باید این فریضه الهی را انجام دهند لشگر دشمن مقابل آنها در طرف قبله قرار دارد.
پیامبر اسلام جلو ایستاد مسلمانان پشت رسول خدا(ص) به تماز ایستادند و نماز ظهر را به جماعت خواندند و کفار از دور آنها را می دیدند و رکوع و سجودشان را مشاهده می کردند.
بعد از نماز کفار متوجه شدند که این عبادت ، آنها بوده ، گفتند ای کاش در حال نمازشان حمله می کردیم و آنها را از بین می بردیم! یکی از آنها گفت نگران نباشید اینها غیر از این نماز یک نماز دیگر که وقتی مشغول آن شدند ما حمله می کنیم در این هنگام جبرئیل امین نازل شد و این آیه مبارکه را آورد :
وَاِذا کُنْتَ فیهِم فَاَقَمت لَهُمُ الصَّواة فَلتَقُم طائِفةٌ مِنْهُم مَعَکَ وَلْیَأخُذُوا اسلِحَتَهُم فَاِذا سَجَدُوا فَلیَکونُو مِن وَرائِکُم الخ سوره نساء آیه 102
که خلاصه معنی آیه مبارکه اینستکه وقت نماز، مسلمانها باید دو فرقه شوند وقتی پیامبر اکرم به نماز ایستاد یک عده از مسلمانها با اسلحه شان بیایند اقتدا کنند و رکعت اول را با پیامبر (ص) بخوانند و در رکعت دوّم قصد فرادی کنند و نماز را سلام دهند.
وبروند در مقابل کفار قرار بگیرند و آن عده دیگر مسلمانها که نماز نخوانده اند بیایند و در رکعت دوّم با پیامبر اکرم(ص) اقتدا کنند و وقتی که رسول خدا خواست سلام دهد اینها بلند شوند و رکعت دوّم نماز را خودشان بخوانند که اینگونه نماز را نماز خوف می نامند و این یک معجزه ای بود از رسول اکرم (ص) که آن حضرت نماز ظهر را با همه اصحاب با جماعت خواند و کفار چون مشاهده کردند تصمیم گرقتند که در نماز عصر حمله کنند این آیه نازل شد و حضرت نماز عصر را به این کیفیت انجام دادند و تمام نقشه های کفّار نقش بر آب شد.
آنها نماز را در اول وقت با جماعت در مقابل دشمن بجا آوردند و بعد از به جنگ پرداختند و دشمن را تارو مار کردند و غنائم بسیاری هم نصیب آنها گردید(منبع تفسیرمنهجالصادقین ج 3 ص100)
ظهر عاشورا
حرارت خورشید همه جا را پر کرده ، لهیب سوزانی از زمین کربلا بلند می شود ، در صف در مقابل یکدیگر صف آرائی کرده اند حق و باطل ، کفر و ایمان ، ظالم و مظلوم.
از یک طرف صدای عربدة دیو صفتان گمراه و ددمنشان بگوش می رسد کح حُبّ جاه و مقام و عشق مال و منال چشم و گوش جان آنها را کوروکر نموده و در مقابل امام زمانشان قرار گرفته اند.
از طرف دیگر صدای مردانی بگوش میرسد که عشق به شهادت و دوستی خدا و دین خدا و علاقه بمولایشان حسین(ع) آنچنان شور و هیجانی در انها بوجود آورده که حاضرند هزار بار کشته شوند و زنده شوند و به امام زمانشان صدمه ای وارد نشود.
در این گیر و دار که خاندان نبوت در محاصره هزاران گرگ خونخوار قرار گرفته صدای العطش اطفال معصوم و فرزندان پیامبر بلند است، و هر لحظه جنازه شهیدی را می آوردند در این هنگام ، ابوثمامه صیداوی که نامش عمروبن عبدالله است چون دید وقت زوال ظهر است به مولایش حسین (ع) عرض کرد :
جانم به قربانت اینها آماده جنگند و من تا کشته نشوم نمی گذارم شما کشته شوید و دوست دارم که این نماز ظهر را پشت سر شما بخوانم آنگاه خدای خویش را ملاقات کنم!
حضرت رو به آسمان کرده برایش دعا کرد و فرمود:
جَعَلَکَ اللهُ مِنَالمُصَلّین. نَعم هذا اَوّلُ وَقْتِها
خداوند ترا از نمازگزاران قرار دهد آری اکنون اول وقت نماز است سپس فرمود از اینها بخواهید تا دست از جنگ بردارند تا مانماز بگذاریم.
حصین ابن نمیر فریاد زد که نماز شما مقبول درگاه خدا نیست!!
حبیب ابن مظاهر فرمود: ای غدّار نماز پسر رسول خدا(ص) قبول نمی شود نماز تو قبول می شود؟!
آنگاه بر او حمله کرد و با ضربتی او را از مرکب به زمین انداخت ولی اطرافیانش به یاریش شتافتند و او را از چنگ حبیب نجاتش دادند امام حسین(ع) با عده ای از اصحاب آماده نماز شدند، زهیربن قین و سعیدبن عبدلله جلوی امام حسین (ع) ایستادند و خود را هدف تیرو نیزه دشمنان قرار دادند.
تا نماز خود به پا داردامام پیشمردانش بصف اندر شدند
در مسیر بارش طوفات تیر پیش پایش لاله گون پرپر شدند
روایت شده که سعیدبن عبدلله حنفی در پیش روی آحضرت ایستاد و خود را هدف تیر نموده بود و هرکجا آن حضرت به راستو چپ حرکت می کرد در پیش روی آن حضرت بود تا روی زمین افتاد و در این حال می گفت:
خدایا لعن کن این جماعت را لعن عاد و ثمود
ای پروردگار من سلام مرا به پیغمبر خود برسان و ابلاغ کن او ار آنچه به من رسید.
از جراحت زخم زیرا قصد من نصرت و یاری فرزندان پیغمبر توست این بگفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد ( مآخذ: بحارجلد45 ص21)