وقتى ما به نماز مىایستیم، کمتر به نماز توجه داریم و توجهمان به سایر مسائل معطوف مىگردد، گاهى مسائلى که مربوط به ده ها سال قبل است، به خاطرمان مىآید. تازه وقتى مىخواهیم سلام بدهیم متوجه مىشویم که نماز مىخواندیم! چقدر زشت و ناپسند است که ما در مقابل خدا بایستیم و توجه نداشته باشیم در برابر چه کسى ایستادهایم و چه مىگوییم! خداوند این حالت را از علایم منافقان به شمار آورده است:
نیایش از اصیل ترین جلوه های ساخت وجود انسان است .خداوند متعال در کتاب هدایت ، هدف از آفرینش زیباترین آفریده اش را عبادت می داند( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ / ذاریات -56) در حقیقت می توان گفت پرستش سفری از خاک به افلاک و از فرش به عرش است .
در میان عبادات ، نماز همچون چشمه ای است که سراسر وجود آدمی را فرا می گیرد . این چشمه ی جوشان که از درون آدمی می جوشد ، عقل را به فکر و زبان را به ذکر و جسم را به تعظیم در برابر خدای خویش دعوت می کند و بدین گونه یاد خدا در درون و برون بندگان متجلی می شود تا امر خدای خویش راپاسخ دهند که فرمود و به یاد من نماز برپا دار (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی/طه -14)
برای اقامه نماز ، ابتدا خود را از بدی های ظاهری و باطنی می زداییم و در محلی مناسب و با پوششی به دور از آلودگی و در زمانی تعیین شده سرود زیبای اذان و اقامه را سر می دهیم و خود را برای گفتگو با معشوق آمادهمی سازیم .
ابتدا با قیام که اولین مرتبه اظهار عبودیت و بندگی در برابر معبود است با کمال آرامش رو به خانه حضرت رب الارباب می ایستیم و برای اینکه در این گفتگو بیشترین لذت را ببریم دل را به سوی او می سپاریم و خود را در حضور سلطان عظیمی می بینیم که بر همه ی افکار و اعمال ما آگاهی دارد ،سپس به نیت اطاعت امر خدایی اش دست هایم را بالا می بریم و تکبیر می گوییم( الله اکبر)
«نواب صفوی که در 27 دی ماه 1334 به شهادت رسید، برای اعدام انقلابی مزدورهای استعمارگر، سازمانی به نام سازمان فداییان اسلام تشکیل داد. اعضای مرکزی این سازمان عبارت بودند از: سید حسین امامی، خلیل طهماسبی، سید عبدالحسین واحدی، محمد مهدی عبد خدایی و مظفر ذوالقدر.1 یکی از مزدورهای استعمارگر، انگلیس، عبدالحسین هژیر بود که در سال 1327 چند ماه نخست وزیر محمدرضا پهلوی شد. نخستوزیری او به علت مخالفت مردم دوامی نیاورد و پس از آن به دستور شاه، وزیر دربار گشت. در همین سمت بود که به دست سید حسین امامی، اعدام انقلابی شد. وقتی امامی دستگیر و زندانی شد، ارتشبد حسین فردوست از سوی شاه مأمور شد تا با وی مذاکره کند و از او بپرسد که چه کسی به او چنین دستوری داده است. فردوست در خاطراتش مینویسد: «هنگامی که سید حسین امامی، عضو فداییان اسلام، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار محمدرضا شاه را ترور کرد، من برای گفتوگو با وی، در زندان دژبان به ملاقاتش رفتم. هنگامیکه وارد سلول شدم، دیدم نشسته، تسبیح میانداخت و دعا میخواند. او تا مرا دید، به نماز ایستاد؛ نمیدانم چه نمازی بود که خیلی طولانی شد. حدود سه ربع ساعت در گوشه اتاق روی صندلی نشستم و او به هیچوجه متوجه من نبود و مرتب راز و نیاز میکرد. همین که نمازش تمام میشد، نماز دیگری را شروع میکرد، دیدم که با این وضع نمیشود. زمانی که نمازش تمام شد، اشاره کردم و گفتم: این کارها را کنار بگذار، من عجله دارم. پذیرفت و روی تخت چوبی نشست و به دیوار تکیه زد؛ پایش را بالا گذارد و به تسبیح انداختن پرداخت. او پرسید: چه میخواهی؟ گفتم: مرا میشناسی؟ گفت: میشناسم. تو فردوست، دوست شاه هستی. پرسیدم: چه کسی به شما دستور داد هژیر را ترور کنی؟ اگر حقیقت را بگویی، بخشیده شده، آزاد میشوی و اگر این قول را قبول نداری، من، خود، ضامن شما میشوم و میآیم اینجا کنار شما مینشینم تا شما را آزاد کنند. جواب داد: البته محمدرضا میتواند این کار را بکند، ولی من به طور صریح میگویم که وظیفه شرعی خود را انجام دادهام و خوشحالم که این وظیفه را انجام دادم و مجازاتم هر چه باشد ـ که اعدام است ـ قبول دارم... . پس از گفتوگوی دیگر گفتم که حالا شب و دیروقت است و ممکن است شما خسته باشید؛ اگر اجازه بدهید فردا دوباره به دیدار شما میآیم. او پاسخ داد: آمدن شما اشکال ندارد، ولی بیخود، وقت خودتان را تلف میکنید و دوباره برخاست و به نماز ایستاد. روز بعد هم که برای تحقیق بیشتر نزد او رفتم، مشغول دعا و نماز بود. دوباره مطلب را تکرار کردم. او پاسخ داد: اگر صد بار هم بیایی، پاسخ من همان است؛ وظیفه دینی من حکم میکرد که هژیر را به قتل برسانم و هیچ درخواستی هم ندارم. پس از این جریان بود که او در ساعت 2 بعد از نیمه شب در میدان سپه تهران به دار زده شد (به شهادت رسید)».2
کلیپ زیبا و کودکانه چادر نماز .
این که عبادت چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادت کننده رابطه مستقیم دارد.
هر چه دانایی و معرفت در حوزه یاد شده افزون تر باشد، بهرهمندی شخص نیز از عبادت و احساس لذت
او فزونتر خواهد بود.
2- نشاط:
نشاط و سرزندگی و دوری از سستی و تنبلی، در موفقیت هر کاری نقش کلیدی ایفا میکند.
در انجام عبادت و درک شیرینی آن نیز، داشتن نشاط و حس و حال عبادت و پرهیز از انجام اجباری و از سر رفع تکلیف آن، بسیار مهم است.
پیامبر رحمت (ص) فرموده است: «آفت عبادت، سستی است.» [تحف العقول - ص 6]
عبادتی که بدون نشاط انجام گیرد، نه تنها بهره فراوانی در پی نخواهد داشت، بلکه چه بسا زیان هایی از جمله کم توجهی و خستگی در عبادت را در پی میآورد.
پس برای درک شیرینی عبادت ها به این کلامامیرالمۆمنین باید گوش جان سپرد که:
«با نفس خود مدارا کن و به زور به عبادت وادارش مساز و از اوقات فراغت، نشاط و سرخوشی برای عبادت بهرهگیر» [نهج البلاغه - نامه 69]
«پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبّات وادارید و هرگاه پشت کرد به انجام رائض از سوی آنها بسنده کنید». [نهج البلاغه - حکمت312]
"یعنی فقط واجبات را در زمانی که نشاط ندارید آنهم اول وقت انجام دهید" خود اول وقت انجام دادن واجبات به نشاط انسان کمک می کند."
«از شخص باتقوا و صالحی سؤال شد که علت توبه کردن خود را بیان کن. چه چیز تو را باعث شد که توبه کردی؟ در جواب گفت: من شخص دهقانی هستم. یکی از شبها چندین مهم برایم پیش آمد که همه را بایستی انجام میدادم. یکی از آنها این بود که میبایست، زراعت خود را آبیاری میکردم؛ دوم اینکه گندم به آسیاب برده آرد کنم. در این بین، الاغم فرارکرد و گم شد. با خودم گفتم: اگر بخواهم به سراغ الاغم بروم، ممکن است گندمها را دزد ببرد و زن و فرزندانم گرسنه بمانند و اگر بخواهم زراعتم را آبیاری کنم، ممکن است الاغم از بین برود. از روی اتفاق آن شب، شب جمعه بود. با خودم گفتم: تمام این کارها را رها میکنم و امشب را مشغول نماز و عبادت میشوم. بعد از فارغ شدن از نماز به سوی مزرعه خود رفتم و دیدم همه زراعت من آبیاری شده است. از همسایهها پرسیدم: چه کسی زراعت من را آب داده است؟ در جواب گفتند: یکی از همسایههای تو میخواست آب را برای زراعت خود ببرد، بر اثر خستگی بسیار خوابش برده و آب داخل مزرعه تو شده و زراعت تو آب خورده است. آن مرد میگوید: از مزرعه عازم خانه شدم. الاغ را در طویله دیدم و پرسیدم: چه کسی آن را آورده است؟ گفتند: گرگی در بیابان آن را تعقیب کرده و به خانه برگشته است. در این هنگام متوجه شدم که کیسههای آرد کنار دیوار گذاشته شده است. گفتم: چه کسی آردها را آورده است؟ گفتند: آسیابان قصد کرده بود گندمهای دیگری را آرد کند؛ اما از روی اشتباه، گندمهای تو را آرد کرده است. بعد از آرد شدن متوجه میشود که مال توست. خود آسیابان آردها را به خانه آورده است. این شخص میگوید: پیش خود گفتم: چه درست گفتهاند کسی که با خدا معامله کند و برای رضایت او کاری را انجام دهد، خدا هم با او خواهد بود. کسی که برای خدا کاری کند، خداوند تمام کارهای دنیا و آخرت او را اصلاح و مشکلهای او را حل خواهد کرد».1 البته انسان باید توجه داشته باشد که اگر یک قدم برای رضای خدا بردارد و در همه کارهایش، خالص باشد و غیر از رضایت خدا قصد دیگری نداشته باشد، خداوند متعال ده قدم، بلکه صد قدم و هزارها قدم به سوی او برمیدارد و در کارهای مشکل و جاهای خطرناک به فریاد او خواهد رسید و از جاهایی که به هیچوجه به فکر انسان نمیرسد (من لا یحتسب)، به او کمک میکند که در بعضی از موارد، انسان در تعجب و حیرت میماند. گفتم: خوب پس نگه دارید تا من تیمم کنم. این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیادهشدن به من ندادند. من همینطور که در ماشین نشسته بودم، از داخل ماشین خم شدم و دست خودم را به زمین زدم و تیمم کردم. نمازی که خواندم، پشت به قبله بود؛ چرا که از قم به تهران میرفتیم و قبله در جنوب بود. نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت بود؛ اینطور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود».2
نودى از ماده نداء به معنى بانگ برآوردن است ، و در اینجا به معنى اذان است ، زیرا در اسلام ندائى براى نماز جز اذان نداریم ، چنان که در آیه 58 سوره مائده نیز مى خوانیم : «و اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا ذلک بانهم قوم لا یعقلون» : هنگامى که مردم را به سوى نماز مى خوانید ( و اذان مى گوئید ) آنرا به مسخره و بازى مى گیرند ، این بخاطر آن است که آنها قومى هستند بى عقل . به این ترتیب هنگامى که صداى اذان نماز جمعه بلند مى شود مردم موظفند کسب و کار را رها کرده به سوى نماز که مهمترین یاد خدا است بشتابند .جمله«ذلکم خیر لکم ...» اشاره به این است که اقامه نماز جمعه و ترک کسب و کار در این موقع منافع مهمى براى مسلمانان دربردارد اگر درست پیرامون آن بیندیشند ، و گرنه خداوند از همگان بى نیاز و بر همه مشفق است .
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى قبل از هر چیز آیات همین سوره است ، که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مى دهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوى آن بشتابند ، و هرگونه کسب و کار برنامه مزاحم را ترک گویند ، تا آنجا که اگر در سالى که مردم گرفتار کمبود مواد غذائى هستند کاروانى بیاید و نیازهاى آنها را با خود داشته باشد به سراغ آن نروند ، و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند . در احادیث اسلامى نیز تاکیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است از جمله : در خطبه اى که موافق و مخالف آن را از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند آمده :« ان الله تعالى فرض علیکم الجمعه فمن ترکها فى حیاتى او بعد موتى استخفافا بها او جحودا لها فلا جمع الله شمله ، و لا بارک له فى امره ، الا و لا صلوة له ، الا و لا زکوة له ، الا و لا حج له ، الا و لا صوم له ، الا و لا بر له حتى یتوب» : خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند خداوند او را پریشان مى کند ، و به کار او برکت نمى دهد ، بدانید نماز او قبول نمى شود ، بدانید زکات او قبول نمى شود ، بدانید حج او قبول نمى شود ، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از این کار توبه کند !
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) مى خوانیم : «صلوة الجمعة فریضة ، و الاجتماع الیها فریضة مع الامام ، فان ترک رجل من غیر علة ثلاث جمع فقد ترک ثلاث فرائض ، و لا یدع ثلاث فرائض من غیر علة الا منافق »: نماز جمعه فریضه است و اجتماع براى آن با امام ( معصوم ) فریضه است ، هر گاه مردى بدون عذر سه جمعه را ترک گوید فریضه را ترک گفته و کسى سه فریضه را بدون علت ترک نمى گوید مگر منافق . و در حدیث دیگرى از رسول خدا مى خوانیم : «من اتى الجمعة ایمانا و احتسابا استانف العمل» : کسى که از روى ایمان و براى خدا در نماز جمعه شرکت کند گناهان او بخشوده خواهد شد و برنامه عملش را از نو آغاز مى کند .
کسى خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد ، عرض کرد یا رسول الله ! من بارها آماده حج شده ام اما توفیق نصیبم نشده فرمود : «علیک بالجمعة فانها حج المساکین» : بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است ( اشاره به این که بسیارى از برکات کنگره عظیم اسلامى حج در اجتماع نماز جمعه وجود دارد ) . البته باید توجه داشت که مذمتهاى شدیدى که در مورد ترک نماز جمعه آمده است و تارکان جمعه در ردیف منافقان شمرده شده اند در صورتى است که نماز جمعه واجب عینى باشد یعنى در زمان حضور امام معصوم و مبسوط الید و اما در زمان غیبت بنابر اینکه واجب مخیر باشد ( تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر ) و از روى استخفاف و انکار انجام نگیرد مشمول این مذمتها نخواهد شد ، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوق العاده آن در این حال نیز محفوظ است.
۲-در نماز های مستحبی غیر از چند نماز خواندن سوره واجب نیست.
۳-شکستن نماز های مستحبی حتی از روی اختیار واجب نیست.
۴-زیاد کردن رکن(مانند رکوع)از روی سهو نماز های مستحبی را باطل نمی کند.
۵-در نماز مستحبی شک میان رکعت اول و دوم نماز را باطل نمی کندو نمازگزار می تواند بنا را بر هرکدام بگذارد.
۶-نماز های نافله را می شود شکسته خواند ولی بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را یک رکعت حساب کند.
۷-نافله ظهر و عصر را در سفر بناید خواندولی نافله عشاء را به این نیت که مطلوب باشد می توان به آورد.
۸-اگر نماز مستحبی را کسی در وقتش نتوانست بخواند قضای آن را می تواند انجام دهد.
۹-نماز مستحبی را میتوان در حالت راه رفتن وسواری خواند و اگر انسان در این دو حالت نماز بخواند لازم نیست رو به قبله باشد.
۱۰-در نماز مستحبی آرامش بدن شرط نیست و اگر سهواً رکنی اضافه یا کم شود باطل نمی شود.
از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است : هر کس در شب شنبه ، چهار رکعت نماز بخواند، به نحوى که در هر رکعت سوره حمد، یک مرتبه و سوره توحید هفت مرتبه ، نوشته شود براى او ثواب هر رکعت ، هفتصد حسنه و عطا کند خداى تعالى به او شهرهایى در بهشت .
۲ - نماز روز شنبه
از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است که فرمود: هر که در روز شنبه ، چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت حمد، یک مرتبه و سوره کافرون سه مرتبه و بعد از فارغ شدن ، یک مرتبه آیه الکرسى را بخواند، خداى عز و جل از براى او، به هر حرفى ثواب یک شهید بنویسد.
۳ - نماز شب یکشنبه
شش رکعت است ؛ هر رکعتى بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید دارد.
۴ - نماز روز یکشنبه
وقت چاشتگاه که آفتاب بالا آمده باشد، دو رکعت نماز مى خوانى . در رکعت اول بعد از حمد، سه مرتبه سوره کوثر و در رکعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره توحید را مى خوانى .
۵ - نماز شب دوشنبه
دو رکعت است ؛ که نمازگزار باید در هر رکعت بعد از حمد، آیه الکرسى و سوره توحید، فلق و ناس هر یک را یک مرتبه خوانده و بعد از فارغ شدن از نماز، ده مرتبه استغفار نماید. براى او، ده حج و ده عمره خالص از طرف خداى عزوجل نوشته شود.
۶ - نماز روز دوشنبه
چهار رکعت است ؛ در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه آیه الکرسى ، در رکعت دوم یک مرتبه حمد، یک مرتبه سوره توحید و در دو رکعت دیگر رکعت اول بعد حمد سوره فلق یک مرتبه و رکعت دوم بعد از حمد سوره ناس یک مرتبه خوانده شود و بعد از فارغ شدن از نماز ده مرتبه استغفار نماید.
۷ - نماز شب سه شنبه
دو رکعت است ؛ رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه سوره قدر و رکعت دوم بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید دارد.
۸ - نماز روز سه شنبه
دو رکعت است که در هر رکعت ، حمد یک مرتبه و سوره والتین و سوره توحید و فلق و ناس هر کدام یک مرتبه خوانده مى شوند.
۹ - نماز شب چهارشنبه
دو رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، آیه الکرسى و سوره قدر و نصر یک مرتبه و سوره توحید سه مرتبه قرائت مى شود.
۱۰ - نماز روز چهارشنبه
دو رکعت است و در هر رکعتى بعد از حمد، سوره زلزلت یک مرتبه و سوره توحید سه مرتبه خوانده مى شود. کسى که این نماز را بخواند، خداوند از او تاریکى قبر را تا روز قیامت رفع کند.
۱۱ - نماز شب پنج شنبه
شش رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از سوره حمد، آیه الکرسى و سوره کافرون هر کدام یک مرتبه و سوره توحید را سه مرتبه و بعد از تمام شدن ، سه مرتبه آیه الکرسى را بخواند.
۱۲ - نماز روز پنج شنبه
دو رکعت است ؛ در هر رکعت ، حمد یک مرتبه و سوره نصر و کوثر هر کدام پنج مرتبه و بعد از عصر، چهل مرتبه سوره توحید را بخواند و چهل مرتبه استغفار نماید. کسى که این نماز را بخواند، به عطا شود حسنات ، به تعداد آنچه در بهشت و جهنم است .
13 - نماز شب جمعه
از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده است کسى که دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت ، حمد یک مرتبه و سوره توحید هفتاد مرتبه و بعد از نماز، هفتاد مرتبه ((استغفر اللّه )) بگوید. قسم به آن کسى که مرا مبعوث کرده ! به حق کسى که این عمل را انجام دهد و استغفار کند براى تمام امت من ، خداوند دعاى او را مستجاب کند و تمام امت را وارد بهشت کند.
14 - نماز روز جمعه
از امیرالمومنین (علیه السلام ) حدیث است هر که در این روز، هشت رکعت نماز به جا آورد هنگامى که به قدر یک تیزه آفتاب بلند شده باشد یا بیشتر، خداى تعالى براى او هزار درجه در بهشت بلند نماید.
نماز روز جمعه به نقل از امیرالمومنین (علیه السلام ) چهار رکعت است . نمازگزار باید در هر رکعت حمد و آیه الکرسى را پانزده مرتبه بخواند و چون از نماز فارغ شد هفتاد مرتبه ((استغفر اللّه )) و پنجاه مرتبه ((لا حول و لا قوة الا بالله )) بگوید.
هرچند نمازهای واجب، فرصت مشخصی دارند و میتوان مدتی آنها را به تأخیر انداخت، ولی بهجا آوردن نماز در اول وقت، فضیلتی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت،.
تا جایی که امام صادق(ع) فرمود: «فَضل الوَقت الأوّل علی الآخر کَفضلِ الآخرة عَلَی الدّنیا؛ فضیلت اول وقت [نماز] بر آخر وقت، همچون فضیلت آخرت بر دنیاست.»1
در جای دیگر فرمود: «هر نمازی دو وقت دارد؛ اول و آخر.
اول وقت، بهترینِ آن است. هیچکس نباید نماز را بیدلیل به آخر وقت بیندازد. آخر وقت فقط برای بیمار و علیل وکسی که عذری دارد، قرار داده شده است».2
در روایتی آمده است که روزی حضرت رضا(ع) برای استقبال از عدهای بیرون رفت.
وقت نماز فرا رسید و حضرت راه خود را به طرف محلی مناسب که در آن نزدیکی بود، کج کرد، زیر صخرهای ایستاد و خطاب به یکی از یارانش فرمود: «اذان بگو.»
آن مرد عرض کرد: «یابن رسول الله، منتظر بمانیم تا دوستانمان نیز به ما ملحق شوند.»
حضرت فرمود: «خدا تو را بیامرزد، هرگز نمازت را بیدلیل از اول وقت به تأخیر مینداز.
همیشه رعایت وقت را بکن.» پس آن شخص اذان گفت و نماز را خواندند».3
از جمله اعمال عبادی که در سیره بیشتر شهیدان به چشم میخورد، پایبندی به نماز اول وقت است.
شرایط سخت جنگ تحمیلی، درگیریهای عملیات و مشغلههای کاری زیاد و مانند آن،
موجب نمیشد که آنان نماز اول وقت را به تأخیر بیندازند و مشغول کاری دیگر شوند.
اینک به بیان نمونههایی از اظهار بندگی شهیدان میپردازیم.
پی نوشت :
1. میزانالحکمة، ج 6، ص 316.
2. همان.
3. همان، ص 317.