دین، وقتی با عملی زنده توأم نباشد که میان بنده و آفریدگار رابطه برقرار کند و روح را به سوی رستگاری بکشاند، مفهومی نخواهد داشت.
دعا و نماز، بزرگ ترین نیرویی است که برای مبارزه با دشواری های زندگی روزانه و به دست آوردن آرامش روحی، شناخته شده است.
اصل اول اسلام، ایجاد ارتباط مستقیم میان خدا و انسان است. اسلام واسطه میان انسان و خدا را از میان برد و برای اولین بار، ایجاد ارتباط مستقیم را میان این دو قطب، اعلام کرد.
دعا و نیایش، عمیق ترین سرچشمه نیرو و کمال است، ولی ما از این سرچشمه نیرو و کمال، غفلت داریم.
اگر نماز نبود و با خدا ارتباط پیدا نمی کردم، به طور حتم سال ها بود که دیوانه شده بودم. من همیشه از نیروی عبادت و دعا مدد گرفته ام، و الاّ هرگز نمی توانستم در مقابل آن همه مشکلات عظیم پایداری کنم.
ما به واسطه نماز می توانیم وارد انبار بزرگی از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی، یارای وصول بدان را نداریم.
آنچه هست این است که دعا و نماز امر ذهنی و وهمی نیست. اگر نیرویی برای تحمل پیشآمدها لازم باشد، در اثر دعا و نماز به دست می آید. هرگونه دعا و نمازی نشانه این اعتقاد است که با ارتباط با خداوند، نیرویی ملکوتی که غذای روح است به دست می آید و چهره دنیا جور دیگری جلوه می کند.
اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید، خواهید دید که زندگی شما به صورت عمیق و مشهودی تغییر خواهد کرد. انسان، همانند اکسیژن و آب به خدا نیاز دارد. از راه نیایش است که انسان به خدا می رسد و خداوند در قلب آدمی وارد می شود. نیایش، برای رشد غایی ما ضروری می نماید... دعا و نماز کوششی است در آدمی برای رسیدن به خدا و صحبت کردن با موجودی نادیدنی که آفریننده همه چیز و حکمت اعلی و حقیقت و نیکی و نیرومندی و نجات همگان به دست اوست.1
ظهر بود. تازه به منزل استاد مطهری رسیده بودیم که صدای اذان فضای اتاق را فرا گرفت. به همراهان گفتم: «بهتر است به امامت استاد، نماز را به جماعت برگزار کنیم». همگی وضو گرفتیم و آماده شدیم، چند دقیقه ای گذشت. منتظر استاد بودیم که ایشان در حالی که لباسشان راعوض کرده بودند، با ظاهری پاکیزه وارد شدند. تازه یادم آمد که ایشان هرگز با لباس خانه، همان لباس معمولی که در خانه می پوشند، نماز نمی خوانند، خصوصا نماز صبح. ایشان هنگام نماز صبح نیز لباس پاکیزه می پوشند. عمامه شان را بر سر می گذارند و به نماز می ایستند.1
درباره مرحوم آیت اللّه سیدحسین خوانساری گفته اند که وی هرگز نماز شب، زیارت عاشورا و نماز جماعت را ترک ننمود و هر زمان که برایش عذری پیش می آمد و نمی توانست به مسجد برود، در خانه اش، با زن و فرزند خویش نماز جماعت می خواند.1
در برخی از یادداشت های آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله آمده است: هنگامی که در قم سکونت کردم (1343 ق) صبح ها در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام اقامه جماعت نمی شد و من تنها کسی بودم که این سنت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف، صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زودتر از دیگران می رفتم و منتظر می ایستادم. این انتظار گاهی یک ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدّام درها را باز کنند، زمستان و تابستان نداشت در زمستان ها هنگامی که برف همه جا را می پوشاند، بیلچه ای کوچک به دست می گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز می کردم تا خود را به حرم مطهر برسانم. در آغاز، خود به تنهایی نماز می خواندم تا اینکه پس از مدتی یک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن کم کم افراد دیگری اقتدا کردند و به این ترتیب، نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاریخ می گذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شب ها نیز اضافه شد و از آن پس روزی سه بار در مسجد بالاسر حضرت معصومه علیهاالسلام و صحن شریف نماز می خواندم.1