از مستحبات نماز آن است که انسان بوی خوش به بدن و لباسش بزند؛ با لباس پاکیزه، نماز بخواند و با احترام و وقار به عبادت خدا مشغول شود.
آوردهاند: «لحظات آخر عمر حضرت زهرا علیها السلام و وقت نماز نزدیک بود. حضرت فاطمه علیها السلام به اسماء بنت عمیس فرمود: عطر مرا بیاور تا خود را خوشبو کنم و آن لباس را ـ که با آن نماز میخوانم ـ بیاور. سپس وضو گرفت. در آن هنگام که میخواست نماز بخواند، حالشان منقلب شد. پس سرشان را به زمین نهاد. به اسماء فرمود: کنار سرم بنشین؛ هنگامی که وقت نماز فرا رسید، مرا بلند کن تا نماز بخوانم. اگر برخاستم، چیزی نیست و اگر برنخاستم، شخصی را نزد علی علیه السلام بفرست تا خبر فوت را به او بدهد. اسماء میگوید: وقت نماز فرا رسید. گفتم: «الصلوه یا بنت رسول الله؛ ای دختر رسول خدا، وقت نماز است.» جوابی نشنیدم. ناگاه متوجه شدم که حضرت زهرا علیها السلام از دنیا رفته است».1
در روایت آمده است: «روزی پیامبر به طرف آسمان نگاه میکرد و میخندید. شخصی به آن حضرت عرض کرد: چرا میخندید؟ پیامبر فرمود: به آسمان نگاه میکردم که دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانهروزی بنده باایمانی را بنویسند که هر روز در محل نماز خود به عبادت و نماز مشغول میشد، اما او را در محل نماز خود نیافتند؛ بلکه در بستر بیماری یافتند. آنها به سوی آسمان بالا رفتند و به خدا عرض کردند: مانند هر روز برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده باایمان به محل نماز او رفتیم، ولی او را در محل نمازش نیافتیم، بلکه او در بستر بیماری آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود: تا او در بستر بیماری هست، همان پاداش را برایش بنویسید که هر روز، هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، برای او مینوشتید. بر من واجب است که پاداش کارهای نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیماری هست، برای او بنویسم».1