بعد از حدود 15 سال که مسلمانان به سوى بیت المقدّس نماز مى خواندند، وقتى به دلائلى قبله به سوى کعبه تغییر کرد، سؤ الى براى مسلمانان پیش آمد که نمازهاى قبلى ما چه حکمى دارد؟ این مسئله را از پیامبر پرسیدند.
آیه نازل شد که نمازهاى قبلى شما صحیح است و خداوند پاداش نمازهاى شما را ضایع نمى کند.
لکن آیه اى که نازل شد این بود: ((وماکان اللّه لیضیع ایمانکم )) خداوند ایمان شما را ضایع نمى کند. یعنى به جاى اینکه بگوید: نمازهایتان از بین نرفته و صحیح است ، مى فرماید: ایمانتان ضایع نشده ، که این تعبیر نشان دهنده آن است که نماز یعنى ایمان و ترک نماز یعنى ترک ایمان .
اوّلین کلمه واجب در نماز ((الله اکبر)) است و کسى که خداوند نزدش بزرگ شد، همه چیز را کوچک خواهد دید.
کسانى که سوار هواپیما مى شوند، همین طور که بالا مى روند خانه هاى بزرگ ومحلّه ها و شهرها نزد آنان کوچک مى شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمین کوچک تر جلوه خواهد کرد.
کسى هم که خداوند نزد او بزرگ شود، دیگر طاغوت ها و قدرت ها و مال و مقام ها نزد او ارزش نخواهد داشت .
حضرت امیر علیه السّلام در بیان صفات متّقین مى فرماید:
((عظم الخالق فى اعینهم فصغر مادون ذلک فى انفسهم ))
چون خداوند در چشم مؤ منین بزرگ شد، غیر او هر چه و هرکس باشد کوچک جلوه خواهد کرد. اگر دنیا نزد ما کم ارزش شد وابستگى ما به آن کم مى شود و قهرا براى مال و مقام آن این همه جنایت و خلاف مرتکب نمى شویم .
از سخنان امام خمینى قدّس سرّه این بود که ((آمریکا هیچ غلطى نمى تواند بکند.)) این یک تهدید تو خالى و شعار نیست ، کسى که یک عمر باور داشته که خدا بزرگ است ، آمریکا نزدش کوچک جلوه مى کند و هر حادثه اى پیش او ساده است .
حضرت زینب کبرى علیها السّلام عصر عاشورا گفت : ((ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل )) خداوندا! این اندک را از ما بپذیر.
حادثه کربلا و شهادت امام حسین علیه السّلام بسیار بزرگ بود، ولى کسى که خدا را بزرگ ببیند آن حادثه را هم کوچک مى بیند.
و در پاسخ حاکم ستمگر بنى امیّه که پرسید در کربلا چه دیدید؟ فرمود: ((ما راءیت الاّ جمیلا)) من جز زیبائى چیزى ندیدم .
آرى در دید عارفان ، تمام کارهاى خداوند حکیمانه وزیباست .
نماز ناقص
در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحیح بودن آن است ، حتّى اگر حرکت یا کلمه اى از واجبات یا مستحبات نماز را براى غیر خدا انجام دهیم نماز باطل مى شود و اگر مکان نماز یا زمان آن را براى غیر خدا تعیین نمائیم نماز باطل است ، اگر حالتى که هنگام نماز به خود مى گیریم براى غیر او باشد نماز باطل است .
بنابراین عبادت بودن نماز مربوط به آن است که انسان هیچ گونه قصد غیر خدائى نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان همچنان ادامه یابد.
ناگفته پیداست که انسان در لابلاى آن همه زرق و برق ها و جاذبه هاى زیاد اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهى کند و ریسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس او گره زند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را بگیرد، ارزش مهمى را به دست آورده است .
ما در نماز با گفتن ((ایّاک نعبد و ایّاک نستعین )) به عبودیّت و بندگى خالصانه اعتراف مى کنیم واین اخلاص را از خداوند مى خواهیم .
ترک نماز باعث حبط عمل
خانه اخلاص
قرآن مى فرماید: ((و انّها لکبیرة الاّ على الخاشعین ))نماز بار سنگینى است مگر براى افراد خاشع .
بنابراین هرگاه احساس کردیم نماز براى ما سنگین است باید بفهمیم روح خشوع نسبت به پروردگارمان نداریم و رفتن خشوع زمینه بى تفاوتى و کبر است .
امام سجّاد علیه السّلام در دعاى سحر ماه رمضان که نامش دعاى ابوحمزه ثمالى است ، در ضمن مناجات هاى خود فلسفه سنگینى نماز را تحلیل مى کند و مى گوید:
خدایا! چرا هنگام نماز نشاط ندارم ؟
شاید مرا از درگاه خود رانده اى !
شاید بخاطر یاوه گوئى ها توفیقم کم شده !
شاید مرا صادق نمى دانى !
شاید رفیق بد در من اثر گذاشته و ...
به هر حال سنگینى نماز علامت خطر است .
امتحان شیعه با نماز اول وقت
محرومیت از شفاعت
باقیات صالحات
افراد دیگر غیر از خداوند، یا لطفى ندارند یا لطفشان ناچیز و محدود است ، یا لطف خود را به دیگران نمى رسانند و یا با هزار منّت ذرّه اى محبّت دارند و اگر لطفى کنند از بهره خودشان کم مى شود. امّا خداوند:
1- لطفش بى نهایت است .
2- باب لطف او همیشه به روى همه باز است .
3- دعوت به ورود هم کرده است .
4- از ورود دیگران در مدار لطفش شاد مى شود.
5 - مردم را بدون هدیه و رشوه و با دست خالى مى پذیرد.
6- رابطه با او و بهره گیرى از الطاف او نه زمان مى خواهد نه زمین ، نه واسطه مى خواهد، نه رابطه و نه هیچ شرطى دیگر، فقط صداقت قلبى کافى است . صادقانه به لغزش خود اقرار کنیم و به درگاه او رو آوریم .
بر خلاف تصوّر بعضى که نماز را تکرار مى دانند، نماز نردبان ترقى است که هر چه بیشتر با حضور قلب خوانده شود بالاتر مى روى ، گرچه در ظاهر رکوع و سجودها تکرار مى شود ولى در حقیقت همانند پلّه هاى نردبانى است که موجب بالا رفتن معرفت و ایمان انسان مى شود.
به تعبیر دیگر این اعمال به ظاهر تکرارى ، همانند کلنگى است که براى حفر چاه مى زنند، کلنگ زدن در ظاهر تکرارى است ، امّا در واقع هر کلنگى که مى زنید به عمق بیشترى مى روید ویک قدم به آب نزدیک تر مى شوید. به هر حال ، ظاهر نماز تکرارى است ، امّا در واقع عمق بخشیدن و پرواز است .