یکى از برکات نماز به خصوص در مساجد، امدادگرى است ، همیشه محرومان به مساجد روانه مى شدند و مشکلات خود را با مردم در میان مى گذاشتند و در آن مکان مقدّس آن را حل مى کردند. سابقه این کار از زمان رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله بوده است و قرآن صحنه اى را نقل مى کند که فقیرى وارد مسجد شد و از مردم استمداد کرد. کسى به او توجّهى نکرد و فقیر با ناله به خداوند حال خود را گفت . حضرت على علیه السّلام مشغول نماز بود به
فقیر اشاره کرد و او جلو آمد و حضرت در حال رکوع انگشتر خود
را به او داد، آیه نازل شد که : رهبر شما فقط خداوند و پیامبرش و کسانى اند که در حال رکوع انفاق و به فقرا رسیدگى مى کنند.
همین که مردم آیه را شنیدند به مسجد آمدند تا ببینند این آیه درباره چه کسى نازل شده است . فهمیدند که مورد آیه شخص على بن ابیطالب علیهما السّلام است .
به هر حال ، امدادرسانى به جبهه هاى جنگ و کمک به فقراء از مسجد و در سایه برکات نماز بوده و خواهد بود.
مسلمین از پایگاه مساجد به جبهه مى رفتند، انقلاب اسلامى ایران هم از مساجد شروع شد.
اجتماع مردم در مسجد برکاتى دارد که با نوشتن چند سطر حقّ آن ادا نمى شود.
در قرآن بارها نماز و انفاق ، نماز و زکات ، نماز وقربانى ، در کنار هم آمده و در حدیث هم مى خوانیم نماز کسى که زکات ندهد قبول نیست .
چنانچه براى امام جماعت حالتى پیش آید که نتواند به نماز ادامه دهد، یکى از کسانى که پشت سر او در نزدیکى او هستند در همان حال امامت را به عهده مى گیرد و این نشانگر آن است که برنامه هاى اسلامى با رفتن یک فرد نباید بهم ریزد، بلکه باید تشکیلات و نظام چنان پایه گذارى و برنامه ریزى شود که هرگاه فردى رفت نظام از هم نپاشد و تشکیلات همچنان پا بر جا باشد. مهمّ، تداوم راه است ، هر چند پیشوا عذرى پیدا کند.
تعاون و محبّتى که میان مسجدى هاست میان دیگران نیست .
در نظام زندگى مسجدى ها همین که یک نفر دو سه روز نیامد احوالش را مى پرسند. اگر مریض است عیادتش مى روند، اگر مشکلى دارد حل مى کنند، مسجدى ها احساس غربت نمى کنند. کسى که هیچ فرزند وبرادرى نداشته باشد ولى سروکارش با مسجد باشد احساس مى کند همه مردم برادر و فرزندش هستند. بارها دیده شده یک مسجدىِ ساده که از دنیا مى رود مجالس او پر رونق ، مغازه ها براى او بسته و تشییع جنازه او شلوغ و با شکوه است .
اینها نشانه پیوند قلبى و محبّتى است که در خانه خداوند با مؤ منین ایجاد مى شود.
یک مسجدى در خود یک دلگرمى احساس مى کند، مردم را در غم و شادى خود شریک مى داند و هرگز این عواطف گرم از دوستان مسجدى را نمى توان با چیزى مقایسه کرد.
کسانى هستند که در محله خود حاضر به کار خلاف نیستند، چون مردم او و بستگانش را مى شناسند، ولى اگر همین اشخاص به منطقه ناشناسى هجرت کنند، خلاف براى آنان سنگینى قبلى را ندارد.
شرکت در نماز، انسان را وابسته به مسجد و اسلام و مردم مى کند و براى مسجدى سیمائى از تقوى مى سازد که با این عنوان حتّى المقدور حاضر به خلاف نیست ، مى داند که کار خلاف ، آبروى مذهبى او را مى برد، لباس قدسى و محبوبیّت را از تنش بیرون مى آورد، ولى افرادى که از مردم و اسلام و مسجد بریده اند، خلاف کارى برایشان خیلى سختى ندارد، او عنوان مذهبى پیدا نکرده تا غم از دست دادنش را بخورد.
آرى ، کسى که لباس سفید بپوشد خودش روى زمین آلوده نمى نشیند.
قرآن کریم در کنار اقامه نماز مى فرماید: ((انا لا نضیع اجر المصلحین )) ما پاداش اصلاح طلبان را ضایع نمى کنیم .
معلوم مى شود نماز اگر درست برگزار شود واحکام و شرایط ظاهرى وباطنى آن مراعات شود، جامعه به طرف صلاح مى رود. نمازگزار در واقع یک نفر مصلح است .
عبادت با گوشه گیرى نیست ، بلکه با اصلاح جامعه است و نمازگزاران باید مفاسد را از جامعه بردارند.
در روایات مى خوانیم : اگر انسان تمام عمرش را به نماز مشغول باشد، آن هم در کنار کعبه در شهر مقدّس مکّه ، ولى رهبرى الهى را نپذیرد نمازش قبول نیست .
مشکل امروز مسلمانان آن است که نماز مى خوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاک هاى الهى اند. با زبان از خداوند راه مستقیم مى خواهند، ولى در عمل بیراهه مى روند.