انسانی که با معبود خود مناجات می کند، به شناخت خود نیازمند است؛ چون از رهگذر شناسایی نیازهای درونی خویش است که ضرورت روی آوردن به خداوند را درک می کند. وقتی انسان به فقر ذاتی خود پی می برد1 و می فهمد که در این جهان بزرگ نقطه کوچکی بیش نیست و در می یابد که آفریده خداوند متعال است، آن گاه نماز را چون قطره ای با دریای بی کران وجود در اتّصال می بیند.
انسان در ارزیابی سیر وجودی خود از عوالم قبل از این دنیا (عالم زَر و بطن مادر) تا عوالم بعد از این دنیا(برزخ و قیامت)، به این نکته پی می برد که مدّت زمان زندگی او در این دنیا، در مقایسه با زندگی جاوید او بسیار اندک است.
همه عبادت ها باید به قصد قربت انجام گیرد و اگر گوشه ای از آن برای غیر خدا باشد باطل است مثلا اگر در نماز یکی از واجبات برای غیر خدا باشد نماز باطل است.اگر یکی از مستحبات هم ریایی انجام گیرد یا زمان عبادت (اول وقت خواندن) ومکان آن(درصف اول یا در مسجد خواندن)برای غیر خداباشد نماز باطل است. خداوند عملی را میپذیرد که ....
"به قصد قربت انجام گیرد"