با همه اهمیّتى که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است :
الف : عدّه اى ایمان ندارند ونماز نمى خوانند: ((فلا صدّق و لاصلّى ))
ب : عدّه اى مانع نماز دیگران مى شوند: ((ارایت الذى ینهى عبدا اذا صلّى ))
در شاءن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى که پیامبر براى نماز به سجده مى رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشکند. مردم او را دیدند که رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنین نکردى ؟!
گفت : چون خواستم چنین کنم ، خندقى از آتش دیدم که در پیش روى من شعله ور شد.
ج : عدّه اى نماز را مسخره مى کنند: ((و اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزوا))
د: عدّه اى بى نشاط نماز مى خوانند: ((واذا قاموا الى الصلوة قاموا کُسالى ))
ه : عدّه اى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند: ((فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون ))(22)
و: عدّه اى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم مى گذارند: ((و اذا راءوا تجارة او لهوا انفضّوا الیها و ترکوک قائما))هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى که به خواندن خطبه نماز ایستاده اى وامى گذارند.
این آیه اشاره به ماجرائى است که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مشغول خواندن خطبه هاى نماز جمعه بود که کاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پاى سخن