إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (2)الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3)أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ (4.
مؤمنان کسانی هستند که هر گاه خدا نزد آنها یاد شود دلهای آنها میترسد و هر گاه آیات خدا بر آنها تلاوت شود ایمانشان بیشتر میگردد و بر پروردگار خود توکل میکنند، آنان که نماز را بپا میدارند و از آنچه به آنها دادهایم انفاق میکنند و مؤمنان حقیقی آنها هستند، برای آنان درجات (فوق العادهای) نزد پروردگارشان است و برای آنها آمرزش و روزی بینقص و عیب است. «انفال ، 2 و 3 و 4»در این آیات خداوند به پنج قسمت از صفات برجسته مؤمنان اشاره کرده که سه قسمت آن جنبه روحانی و معنوی و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه علمی و خارجی سه قسمت اول عبارتند از احساس مسئولیت و تکامل ایمان و توکل و دو قسمت دیگر عبارتند از:(ارتباط با خدا) و (ارتباط و پیوند با خلق خدا).
نخست میگوید: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهای آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان میگردد
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
پس از ذکر این سه قسمت از صفات روحانی و نفسانی مؤمنان راستین میگوید: آنها در پرتو احساس مسئولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگری توکل از نظر عمل دارای دو پیوند محکمند. پیوند و رابطه نیرومندی با خدا و پیوند و رابطه نیرومندی با بندگان خدا. آنها کسانی هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) برپا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم در راه بندگان خدا
انفاق میکنند.
الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ
تعبیر به اقامه نماز (به جای خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز میخوانند بلکه کاری میکنند که این رابطه محکم با پروردگار همچنان و در همه جا برپا باشد و تعبیر مما رزقناهم (از آنچه به آنها روزی دادهایم) تعبیر وسیعی است که تمام سرمایههای مادی و معنوی را در بر میگیرد. آنها نه تنها از اموالشان بلکه از علم و دانششان از هوش و فکرشان از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبی که در اختیار دارند در راه بندگان خدا مضایقه نمیکنند.
پیامها:
1 آنکه با شنیدن نداى اذان و آیات الهى بىتفاوت باشد، باید در کمال ایمان خود شک کند. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ»
2 ذکر نام خدا از سوى هر کس باشد، در مؤمن اثر مىگذارد. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ»
3 ایمان، با عشق و خشیت درونى همراه است. «الْمُؤْمِنُونَ» ... «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»
4 ایمان، مراتب و درجاتى دارد و قابل کاهش و افزایش است. «زادَتْهُمْ إِیماناً»
5 ترسى که ریشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى که از معرفت سرچشمه بگیرد پسندیده است. «الْمُؤْمِنُونَ» ... «وَجِلَتْ»
6 هر آیهى قرآن، حجّت و دلیل و نورى است که مىتواند بر ایمان بیفزاید. «إِذا تُلِیَتْ» ... «زادَتْهُمْ إِیماناً»
7 مؤمن، میان بیم و امید است. «الْمُؤْمِنُونَ»، «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»، «یَتَوَکَّلُونَ»
8 کسى که تنها خداوند را ربّ خود مىداند، تنها به او توکّل مىکند. «عَلى رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ»
9 نشانهى ایمان آن است که ابتدا دل مؤمن با یاد خدا خشیت پیدا مىکند، «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»، سپس با تلاوت و یادآورى آیات الهى، بر ایمانش افزوده مىشود، «زادَتْهُمْ إِیماناً» و توکّل بر خدا نموده، «یَتَوَکَّلُونَ» نماز را به پا مىدارد، «یُقِیمُونَ» و به دیگران نیز کمک مىنماید. «یُنْفِقُونَ»
10 رفتار انسان، برخاسته از انگیزهها، دیدگاهها و اعتقادات اوست. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» ... «یُقِیمُونَ» ... «یُنْفِقُونَ»
11 اسلام، انفاق بخشى از مال و دارایى را لازم دانسته است، نه تمام آن را. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (یکى از معانى «من»، تبعیض است)
12 نماز و انفاق مؤمن مقطعى نیست، بلکه مستمرّ و دائمى است. «یُقِیمُونَ» ... «یُنْفِقُونَ» 13 انفاق، باید از مال حلال و روزى الهى باشد. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»
1۳ مؤمن، دارایى خود را بخشش الهى مىداند، نه محصول دسترنج خویش و این عقیده، گذشت و انفاق را بر او آسان مىکند. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»