عبرتى که باید از این دستور دینى آموخت آن است که انسان مراقب، بداند آزار و ستم به دیگران و تشبه به درندگان مورد خشم خدا است، به گونهاى که خداوند به بودن ابزار درندگى در بدن انسان خشنودنیست واز این رو به گرفتن ناخن دستور داده است.
خداى سبحان به عیسى بن مریم (علیه السلام) فرمود:
به ستمکاران بنى اسرائیل بگو ناخنهاى خود ر از کسب حرام کوتاه کنید و گوشهاى خود را از شنیدن زشتىها برحذر دارید و با دلهاى خود به من رو آورید، که مرا با صورتهاى ظاهرى شما کارى نیست.
و این سخن بدین معنا است که مراد اصلى از این احکام ظاهرى، اصلاح دلها به صفت عدل است، تا آدمى شایستگى خلافت و جانشینى خداوند عدل حکیم را بیابد. افزون بر اینکه، عنایت ویژه خداى سبحان به امت اسلامى، از بیان این احکام جزئى دانست مىشود؛ زیرا شریعت خود را کامل کرد و از بیان هیچ امرى که عامل تقرب به خدا، یا مایه دورى از او است فروگذار نکرد؛ به گونهاى که حتى ارش الخدش(44) را نیز تبیین کرد واین نشانه آن است که شریعت خداوند همان صراط مستقیم و نزدیکترین راه به سوى خدا است و این سخن سراسر حقیقت، و از هر گونه مجاز عارى است