«پیرزن فقیر و بینوایی مسجدی را که حضرت محمد صلی الله علیه و آله در آنجا نماز میخواندند، جارو میکشید. این پیرزن بیشتر در یکی از گوشههای محوطه مسجد میخوابید و خوراک او را کسانی که برای نماز جماعت میآمدند، تهیه میکردند. روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد مسجد شدند؛ ولی زن جاروکش را ندیدند. پرسیدند: کجا رفته است؟ جواب دادند: این زن شب گذشته مرده است و او را دفن کردهاند. تصور نمیکردیم که این زن ارزش آن را داشته باشد که خبر مرگش را به شما بدهیم. پیامبر از شنیدن این خبر ناراحت شدند و آنها را توبیخ کردند. سپس از آنها خواستند تا او را به مکان قبر زن ببرند. آنها حضرت را راهنمایی کردند. ایشان همراه جمعیت آمدند و با همه همراهها رو به قبر زن ایستاده، برای آمرزش این پیرزن نماز میت خواندند».1