«مشاهده بیآبی زمین و بیابری پیوسته آسمان، سید امین را در اندوه فرو برد. او که همه چیز را از خداوند میدانست، مردم را به تلاش در جهت عنایتهای ویژه پروردگار فراخواند. به روزه در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه دعوت کرد. روز سوم فرمان داد پابرهنه درحالیکه دامن لباسهایشان را فروچیدهاند، با خضوع و توبه به سوی صحرا حرکت کنند؛ در جایگاهی از دشت تشنه و خشک که از جایجای آن غم و غصه میبارید. مردم روستاهای مجاور نیز گرد آمده بودند. گستره چشمگیری از صحرای قحطیزده را مردم مسلمان پر کردند. در آن دشت دردآلود که پاییز بیپایانش را به رخ میکشید، سید امین دعا و نیایشی فروتنانه در برابر حق آغاز کرد. در پی آن با خواندن نماز باران، مردم را به بازگشت به سوی خداوند فراخواند و همراه آنان تا پایان روز به دعا، نیایش و گریه پرداخت. همزمان با اذان مغرب همه افطار کردند، نماز مغرب و عشا به جای آوردند و به سوی خانههایشان روان شدند، ولی هنوز به خانه نرسیده بودند که ابرهای تیره، آسمان صاف را فراگرفت و باران، سراسر شب، زمینهای تشنه جبل عامل را سیراب کرد. البته این تنها نماز باران سید نبود. چند سال پس از آن نیز دیگر بار آسمان از بارش دریغ ورزید و مردم در نگرانی فرو رفتند. فقیه شقراء بار دیگر نماز باران گزارد و در پی آن، درهای رحمت پروردگار گشوده شد و زمین از بارشی شیرین سیراب شد».1