زهرا اشراقی، نوه حضرت امام خمینی رحمه الله نقل میکند: «آن زمان که در مراسم نماز جمعه بمبگذاری کرده بودند، من هم در مراسم نماز شرکت کرده بودم. مادرم و بقیه فامیل در خانه آقا بودند. چون خبری از من نشده بود، همه نگران شده بودند. وقتی وارد خانه شدم، دیدم مادرم معترضانه گفت: تو چرا رفتی؟ تو که باردار بودی، چرا رفتی؟ به دلیل بچهات هم که شده بود، نباید میرفتی. از قبل شایع شده بود که آن مراسم نماز را بمباران میکنند یا در آن بمبگذاری میکنند. نگران شدن مادرم هم از این بابت بود؛ ولی آقا که سر میز نهار نشسته بودند، با خندهای به من گفتند: سالمی؟ من تشکر کردم. ایشان آهسته در گوشم گفتند: خیلی کار خوبی کردی که رفتی. خیلی از تو خوشم آمد که به چنین نمازی رفتی».1