موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

هرچند تاكنون درباره نماز ، پایگاه ها و صفحات مجازی ارزشمندي نشر يافته است، ولي در رسانه سعی داشته ایم با نگاه نو ، تدوين و دسته بندي مناسب جوانان و نوجوانان را به این مسیر رهنمون باشیم. اين مجموعه شامل بخش ها و موضوعات مختلفي شامل : جايگاه والاي نماز در ميان عبادت ها ،آثار و برکات نماز بر روي فرد و جامعه و نقش نماز در زندگي و روش هاي آن معلوم مي گردد. و دراین راستا راهكارهاي جذب كودك و نوجوان به نماز مانند: تشويق و تحسين، كردار نه گفتار، اخلاق خوش و اُنس با كودك و نوجوان، ميانه روي و... با بیان حکایات ، احادیث ، الگوها و... آورده شده است. باشد که این مجموعه ما و فرزندانمان را در مسیر برپا كنندگان نماز یاری گر باشد.
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
سجاده سرخ

«روز جمعه بیست شهریور 1360 روز دیگری در شهر تبریز بود. آیت‌الله مدنی نیز در آن روز، حال و هوای دیگری در ایراد خطبه‌ها داشت. مردم مسلمانِ مشتاقِ ملاقاتِ حق، از سراسر شهر به سوی مصلای نماز جمعه سرازیر شده بودند تا به نغمه‌های با سوز و گداز این مرد بزرگ گوش جان بسپارند. آن روز هیچ‌کس نمی‌دانست سیدی که هم اکنون در جلو دیده‌ها چون موجی ناآرام می‌خروشد لحظه‌هایی بعد به اقیانوس جاوید آخرت می‌پیوندد و برای همیشه در دل دریای سعادت آرام می‌گیرد. هر لحظه که می‌گذشت رخسار این مسافر بهشتی افروخته‌تر می‌شد و نور شهادت بر پیشانی‌اش بیشتر می‌درخشید و سکوت حاکم بر زمان، آرامشی قبل از توفان را برای مردم و آرامشی را برای آن فریادگر رقم می‌زد. مدتی همچنان می‌گفت و می‌نالید. فریادش اوج می‌گرفت و دوباره بر فرق دشمن انقلاب فرود می‌آمد. از تقوا می‌گفت و به پارسایی می‌خواند. از کربلا می‌گفت و به عاشورا می‌خواند... . خود را برای ثبت حادثه‌ای بزرگ و ناگوار آماده می‌کرد. آیت‌الله مدنی نماز جمعه را به پایان برد و به عادت همیشگی در میان نماز جمعه و عصر به عبادت مشغول شد. در این هنگام از صف سوم نماز، منافقی از نسل خوارج بلند شده و به سوی ایشان هجوم برد. پس از لحظه‌ای کوتاه، آیت‌الله مدنی را که چون کبوتر آزاد در عالم ملکوت اوج گرفته بود، در چنگال کرکسی خون‌آشام قرار داد و سپس صدای انفجاری مهیب محراب عبادت را غرق در خون کرد... . امام جمعه بر سجاده خونین غلتید و محاسن سفیدش با خون سرخ خضاب شد و مرغ روحش که سال‌ها در سر، هوای پرواز داشت، قفس تن را شکست و به ملکوت اعلی پر گشود و بدین‌گونه دعایش بر کرسی اجابت نشست...».1




برچسب :
نوشته شده در جمعه 1393/10/12 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر

X