آرزوی نماز
از جمله داستانهای شنیدنی از کرامات بحرالعلوم این است که روزی خواهر او در بستر بیماری بود و از بیماری خود به سید شکایت می کرد و از دنیا رفتن خود را به سید بازگو می نمود، بحرالعلوم فرمود: نگران نباش، تو سلامتی خود را باز می یابی و به آرزویی می رسی که من نخواهم رسید، من آرزو می کنم که شیخ حسین نجف(که در زهد و تقوا مرتبه بالایی دارد) بر من نماز بخواند ، ولی او نماز نمی گزارد.ولی ای خواهر ، او برشما نماز خواهد خواند.نقل کرده اند که جریان همین طور شد و بعد از درگذشت بحرالعلوم،شیخ حسین نجف در بستر پیری و بیماری افتاده بود که خبر درگذشت خواهر بحرالعلوم را به او رساندند، آن شیخ که به شدت تب کرده بود از بستر بلند شد و مثل حال صحت رفت و بر او نماز خواند، و بعد برگشت به منزل باز همان تب شدید بر او عارض شد.