شیوه بیدار کردن برای نماز
حجه الاسلام امام جمارانی نقل می کردند:
یک نفر از کمونیست ها برایم می گفت که : (( من از میان شما اهل علم ، تنها به یک نفر ارادت فوق العاده ای دارم و آن شخص آقای دستغیب شیرازی است)).
پرسیدم: ((شما را با ایشان چه کار بود؟ چگونه به ایشان ارادت پیدا کردید؟))
گفت :(( در زندان انفرادی روی سکوی مخصوص استراحت زندان خوابیده بودم. نیمه های شب بود.ناگهان درب زندان باز شد.پیرمردی کوتاه قد و لاغر اندامی را وارد کردند. من سر را بالا کرده بودم. تا دیدم یک نفر عمامه به سر وارد شد ، سرم را زیر لحاف برده و دوباره خوابیدم.
نزدیکی های آفتاب بود. حس کردم دستی به آرامی مرا نوازش می دهد. چشم باز کردم. آن سیّد پیرمرد سلام کرد و با زبانی خوش گفت: (( آقای عزیز! نمازتان ممکن است قضا شود)).
من با تندی و پرخاش گفتم: (( من یک کمونیست هستم و نماز نمی خوانم)).
آن بزرگوار فرمود:((پس خیلی ببخشی ، من معذرت می خواهم که شما را بد خواب کردم . مرا عف کنید)).
من دوباره خوابیدم.پس از بیدار شدن ، مجدداً آن بزرگوار از من سخت معذرت خواست؛ به نحوی که من از تندی کردن پشیمان شده و گفتم:((آقا مانعی ندارد.حالا چون شما مسن هستید، روی سکو بیایید و من پایین می روم)).
ایشان نپذیرفت و گفت:((نه شما سابقه دار هستید. خیلی پیش از من زندانی شده اید و زحمت بیشتری متحمل گردیده اید، حق شما است که آن جا بمانید!))
هرچه اصرار کردم ، نپذیرفت و روی زمین ماند!)).