وظیفه آگاهان جوامع اسلامی برای ادای حق معرفت نماز
مقام معظم رهبری درباره وظیفه آگاهان جامعه در قبال حق نماز میفرمایند:
اگر چه درباره نماز سخنان گزیده و پرمغز از ائمه معصومین علیهم السلام) و نیز از متفکران و صاحب نظران دینی، دلهای هدایت ویژه را روشن ساخته و به حقیقت و حکمت این فریضه بزرگ الهی آشنا کرده است، با این همه باید گفت؛ جایگاه بلند پایه نماز هنوز برای بسیاری از مردم، حتی آنان که نماز را فریضه میدانند و به جای میآورند، بدرستی شناخته نیست.
بی شک آگاهان جوامع اسلامی در این باب وظیفهای سنگین بر عهده دارند و جای آن است که همه روشهای تبیین و روشنگری برای ادای حق معرفت نماز به کار گرفته شود.
نماز، اولین قدم سلوک الی الله
رهبر انقلاب نماز را اولین قدم سلوک إلی الله دانسته تأکید میکنند:
نماز، معبر اصلی برای سلوک انسان در راهی است که ادیان الهی در برابر آدمی نهادهاند تا بتوانند از آن به هدف و غایت اصلی حیات؛ یعنی رستگاری و خوشبختی دنیا و آخرت دست یابد.
نماز، اولین قدم سلوک الی الله است ولی ظرفیت این عامل الهی به اندازهای است که در اوج کمال بشری نیز میتواند بال پرواز انسان عرشی شود، تا آن جا که برترین انسان تاریخ؛ یعنی پیامبر گرامی اسلام میفرماید:
«نماز نور چشم من است» و در هنگام فرا رسیدن وقت نماز از مۆذن خود میخواهد که با سر دادن بانگ اذان، جان او را کامیاب و سرشار از راحت و امنیت سازد.
نماز، یکی از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعی
ایشان برای نماز تأثیرات اجتماعی نیز قائلند و در اینباره میفرمایند:
شاید بتوان گفت هیچ عامل عبادی دیگری اینگونه در همه مراحل تکامل معنوی انسان، برای او کارگشا و نیروبخش و پیش برنده نیست.
نماز از آنجا که اولا سلامت و تعالی اخلاقی و معنوی به افراد جامعه میبخشد، و ثانیا از آن رو که با شکل و محتوای ویژه خود، نمازگذار را به انضباط میکشاند و از بیهودگی و ولنگاری نجات میدهد، بحق باید یکی از عوامل مهم انضباط و انتظام اجتماعی شناخته شود.
شرایط تحقق فوائد نماز
آیت الله العظمی خامنهای برای تحقق فوائد نماز شرایطی ذکر میکنند. ایشان معتقدند:
اگر نماز با حضور و از سر شوق و در هنگام فضیلت در میان مردم رواج پیدا کند، اینها دستاوردهای قطعی آن مردم خواهد بود. بدیهی است که نماز از سر کسالت و بیحضور یا خود نمایانه هیچ یک از این فوائد را نخواهد داشت.
سید علی خامنهای، اخلاق و معنویت در آینه مقام معظم رهبری، ص 157-158، تهران: مۆسسه فرهنگی قدر ولایت، 1380