نماز شب، غبارِ تیره گناهِ روز را از صفحه دل می شوید و آیینه جلا یافته روح را برای دریافت تصاویر و توفیق و عنایت، آماده می کند. گفت وگوی شبانه، جان را طراوت و روشنی می بخشد. کرامت اشک را در خزانه حال ذخیره می کند و حال گریستن می دهد. انسان، در آرامش خلوت شبانه به خویشتن خویش بازمی گردد. پس درهنگامه شورانگیز سحر، آن گاه که نگاه ستارگان هم غمگین است و هستی در سکوتی مبهم و پرحرف فرو رفته و جز گروهی بیدار و بیدار دل، همه به بسترها خزیده اند، تو نیز جامه راحت از پیکر جان برون آر و پیوندت را با او مستحکم کن و با احساس عطش آلود، اما شیرین و دل نشین، با یار غم خوار سخن بگوی تا چنین گفت وگویی گَرد روزمرّگی و طبیعت زدگی را از دلت بزداید. آری، برخیز که عاشقان به شب راز کنند، گرد بر و بام دوست پرواز کنند.