صلا زدند که برگ صبوح ساز کنید
به ساز مرغ سحر ترک خواب ناز کنید
میخمار شکن میدهند کز سرها
خمار چون شکن زلف یار باز کنید
سرود بدرقهی کاروان شب خوانید
در ای قافلهی صبح پیشواز کنید
به ساز زهره، سماوات میدهد پیغام
که گوش دل به مناجات اهل راز کنید
وضو به چشمهی صهبای صبحدم سازید
به سوی قبلهی میخوارگان نماز کنید
چو بلبلان بهاری به اهتزاز نسیم
هوای شور و نوایی به سوز و ساز کنید
یگانه راز و نیاز قبول اهل دل است
دو گانهای که به درگاه بینیاز کنید
سر نیاز فرود آورید و نذر قبول
به زیر قبهی این بارگاه ناز کنید
نگین خاتم جم در نماز میبخشند
نظر به حلقهی رندان پاکباز کنید
یگانه راز عروج مقام قرب اینست
که از گروه عزازیل احتزاز کنید
به زلف یار اگر دست یافت آه سحر
بسا که پرچم عزت به اهتزاز کنید
یکی است نغمه اگر زخمهها به زیر و بم است
به پردههای حقیقت رهِ مجاز کنید
اگر به ساز دل شهریار گوش دهید
جهان پر از طرب و شور و شاهناز کنید