ظهرروزی که شهید مصطفی خمینی، فرزند گرانقدر امام قدس سرهبه شهادت رسیده بود،منزل امام پر بود از کسانی که از دور و نزدیک برای عرض تسلیت به محضر
ایشان آمده بودند.
اذان ظهر که شد، امام برخاست، وضو گرفت و برای نماز جماعت به مسجد رفت،
غافلگیر شده بودم، فکر نمی کردم امام آن روز برای نماز جماعت به مسجد برود.فوراً یک نفر را فرستادم که خادم مسجد را از رفتن امام با خبر کند، امّا
گویا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سریع سجّاده ای را از همسایه ها برایامام فراهم می کند.
مردم شهر نجف وقتی فهمیدند امام به مسجد آمده، گروه گروه برای عرض تسلیت به مسجد وارد شدند.
مردم وقتی امام را می دیدند که به صلابت کوه ایستاد و گریه نمی کند، به شدّت تحت تأثیر قرار گرفته بودند و گریه می کردند.
امام با آرامش و وقار تمام نماز جماعت ظهر و عصر را خواند و پس از نماز، در مسجد روضه خوانی شروع شد.1