چند روز پیش یکی از دوستان قدیمی ام را دیدم در حالی که خیلی پریشان و آشفته بود ... انگار سال های سال بود که غبار غم و اندوه وجودش را گرفته بود و او نتوانسته بود این غبار را از خود بزداید.
سر حرف را با او باز کردم و علت این حال پریشانش را که پرسیدم فهمیدم خیلی گرفتار است و به قولی از در و دیوار برایش گرفتاری و مصیبت باریده است و البته وقتی کمی بیشتر به کنه ماجرا پی بردم، دیدم ریشه ی بسیاری از این گرفتاری ها چیزی جزرفتار و عملکرهای خودش چیزی نبوده است؛ همان که خدای مهربان هم در قرآن میفرماید: وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ (36 روم)
به او گفتم تا به حال دعا کرده ای؟!!
چند روز پیش یکی از دوستان قدیمی ام را دیدم در حالی که خیلی پریشان و آشفته بود ... انگار سال های سال بود که غبار غم و اندوه وجودش را گرفته بود و او نتوانسته بود این غبار را از خود بزداید.
سر حرف را با او باز کردم و علت این حال پریشانش را که پرسیدم فهمیدم خیلی گرفتار است و به قولی از در و دیوار برایش گرفتاری و مصیبت باریده است و البته وقتی کمی بیشتر به کنه ماجرا پی بردم، دیدم ریشه ی بسیاری از این گرفتاری ها چیزی جز رفتار و عملکرهای خودش چیزی نبوده است؛ همان که خدای مهربان هم در قرآن می فرماید: وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ (36 روم)
به او گفتم تا به حال دعا کرده ای؟!!
(این سوال دلیل بر این بود که هم از ظاهرش معلوم بود که با دعا و مناجات بیگانه شده و هم اینکه لابلای صحبت هایش خودش به این باور من اذعان داشت.)
در پاسخ به سوالم گفت: دعا ؟!!! نه حقیقتش من با دعا و این جور حرفا خیلی وقته بیگانه شده ام، آنقدر غرق در گرفتاری ها هستم که دعا را فراموش کرده ام... فکر کنم خدا هم من را فراموش کرده است!!
اصلا مگر خدا دعای من گرفتاری که خیلی وقته به او سر نزده ام را می پذیرد؟
در پاسخ این آیه را برایش خواندم:
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ... مرا بخوانید تا اجابت کنم...» (60 غافر)
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ... هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم.» (186 بقره)
«أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ .... و دعاى دعا کننده را- به هنگامى که مرا بخواند- اجابت مى کنم.» (همان)
با خواندن این آیه ها گویا آرامشی وجودش را فرا گرفت ... آرام شد و از من خواست بیشتر از آیات و روایات پیرامون دعا و استجابت برایش بگویم:
من هم فرصت را غنیمت شمردم و از ماه رجب، فضائل و تأکیدی که بر دعا کردن در این ماه و تضمینی برای استجابت که انشالله خداوند برای دعاهای ما داده است گفتم:
«یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السَّآئِلینَ و یَعْلَمُ ضَمیرَ الصَّامِتینَ»
ماه ماه من، بنده بنده من، و رحمت رحمت من است. هر کسى در این ماه من را بخواند او را اجابت مى کنم و هرکس از من بخواهد به او مى دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت مى کنم. این ماه را رشته اى بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من مى رسد
«یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً»
گفتم: ببین اگر توجه کنی دعاهایی که در این ماه وارد شده غالباً در ارتباط با حوائج است.
یاد روایتی از رسول خدا صلی الله و علیه وآله افتادم و آن را برایش گفتم:
حضرت فرموده اند:
"خداى
متعال در آسمان هفتم فرشته اى را قرار داده است که "داعى" گفته می شود.
هنگامى که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح مى گوید: خوشا
به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا. خداى متعال مى
فرماید: همنشین کسى هستم که با من همنشینى کند، فرمانبردار کسى هستم که
فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم.
ماه ماه من، بنده بنده من، و رحمت رحمت من است. هر کسى در این ماه من را بخواند او را اجابت مى کنم و هرکس از من بخواهد به او مى دهم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت مى کنم. این ماه را رشته اى بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد به من مى رسد." (بحارالانوار/ج95/ص377)
بعد از اتمام این روایت بود که دیدم قطرات اشک بر روی گونه هایش جاری شد، از من تشکر کرد و همان طور که اشک هایش را پاک می کرد و اشک من را هم در آورده بود گفت: عجب ماه خوبی! چه فرصت و زمان خوبی همدیگر را دیدیم و چقدر من غفلت کرده ام، این ماه بهترین ماه برای استجابت دعا است... با این توصیفات قطعاً و انشالله خدا جواب من را هم می دهد...