برای شما نیز شاید بارها اتفاق افتاده که قصد انجام کاری را داشته اید و هر بار اتفاقی روی داده که انجام آن کار را به تعویق انداخته و در آخر این جمله بر زبان جاری شده که لابد حکمتی در کار است و آن کار را رها ساخته اید. امید که آن عمل رها شده خیر نباشد چرا که رها کردن آن حکمتی جز ضعف ایمان ندارد.
آورده اند که مردی صبح زود از خانه خارج شد تا نماز صبحش را به جماعت و در خانه خدا، مسجد بخواند. در راه مسجد، که هوا هنوز هم روشن نشده بود مرد زمین خورد و لباسهایش به دلیل بارانی که شب گذشته آمده بود گلی و کثیف شد. او بلند شد و به خانه برگشت.
لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد. در راه مجدداً در همان نقطه زمین خورد ! او دوباره بلند شد و به خانه برگشت. برای دگر بار لباسهایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.
برای شما نیز شاید بارها اتفاق افتاده که قصد انجام کاری را داشته اید و هر بار اتفاقی روی داده که انجام آن کار را به تعویق انداخته و در آخر این جمله بر زبان جاری شده که لابد حکمتی در کار است و آن کار را رها ساخته اید. امید که آن عمل رها شده خیر نباشد چرا که رها کردن آن حکمتی جز ضعف ایمان ندارد.
آورده اند که مردی صبح زود از خانه خارج شد تا نماز صبحش را به جماعت و در خانه خدا، مسجد بخواند. در راه مسجد، که هوا هنوز هم روشن نشده بود مرد زمین خورد و لباسهایش به دلیل بارانی که شب گذشته آمده بود گلی و کثیف شد. او بلند شد و به خانه برگشت.
لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد. در راه مجدداً در همان نقطه زمین خورد ! او دوباره بلند شد و به خانه برگشت. برای دگر بار لباسهایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.
این بار در ابتدای راه مسجد با شخصی چراغ به دست روبرو شد، نامش را پرسید. پاسخ داد: « من دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین افتادید، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را مشخص کنم ». مرد از او تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند . همین که به مسجد رسیدند ، مرد اول از آن شخص چراغ به دست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند ، ولی او از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد.
مرد دلیل نیامدن او به داخل مسجد را از او پرسید. از جوابش تعجب نکنید او جواب داد: « من شیطان هستم. ». مرد، اول با شنیدن این جمله جا خورد.
شیطان ادامه داد: من تو را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن تو شدم. وقتی تو به خانه رفتی و خود را تمیز کردی و به مسجد برگشتی، خدا همه گناهان تو را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن تو شدم و حتی آن هم تو را تشویق به ماندن در خانه نکرد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر زمین بخوری آنگاه خداوند گناهان افراد شهر را خواهد بخشید. من با این کار از سالم رسیدن تو به مسجد مطمئن شدم .
روایتی است مأثور از رسول اکرم که بزرگان در السنه خود بر روی این روایت خیلی تکیه داشتند و نسبت به شاگردان خود پیرامون کیفیت استفاده از ایام مخصوصه و اوقاتی که نظر و عنایت پروردگار در آن اوقات و در آن ایام یا لیالی نسبت به بندگانش بیشتر است توصیه می کردند. مضمون این روایت این است : ألا و أنّ لله فی أیام دَهرِکم نفحات ألا فَتَعَرّضوا لها ولا تَعرَّضوا عنها. (شرح فارسى شهاب الأخبار(کلمات قصار پیامبر خاتم ص)/ متن / 318)
بشر مادّى در بیداء ظلمت مادّیّت زندگى مىکند، و در دریاى بیکران شهوات و کثرات غوطه میزند،و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریاى هولناک فرو میبرد، به طورى که ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید میگردد. به هر جانب که مینگرد میبیند که حرمان و حسرت که از آثار و لوازم لا ینفکّ مادّه فساد پذیر است، او را تهدید و ترعیب مینماید...
خدای متعال یک اوقات خاصی را در طول مدت عمرتان خصوصیتی بخشیده است که او را از سایر آن ایام متمایز کرده ، مواظب باشید که این اوقات و این خصوصیات را حفظ کنید و ضبط کنید و نگهداری کنید و نگذارید که از دست برود و مبادا که غفلت کنید که آن از دست خواهد رفت. مرحوم قاضی می فرمودند: حتی در یک منزل ممکن است خود اتاقها با همدیگر تفاوت داشته باشند، در یک اتاق انسان حال توجه بیشتری دارد و در یک اتاق حال توجه کمتری دارد، می گویند: اتاقتان را عوض کنید و در جای دیگری بروید. یا اینکه ممکن است زمین آن منزل شبهه ناک باشد و یا مشکلی در او باشد که اثر مستقیم بر ملکوت آن منزل و مکان قرار بدهد و از آنجا که توجه انسان عبارت است از اتّصال انسان با ملکوت ، این دو ملکوت با هم در تعارض قرار می گیرند و انسان نمی تواند به آن صفای ملکوتی خودش برسد.
بشر مادّى در بیداء ظلمت مادّیّت زندگى مىکند، و در دریاى بیکران شهوات و کثرات غوطه میزند،و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریاى هولناک فرو میبرد، به طورى که ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید میگردد. به هر جانب که مینگرد میبیند که حرمان و حسرت که از آثار و لوازم لا ینفکّ مادّه فساد پذیر است، او را تهدید و ترعیب مینماید. در این میان فقط گاهگاهى یک نسیم جانبخش و روح افزایى به نام جذبه او را نوازش میدهد و چنین مییابد که این نسیم مهرانگیز او را به جانبى میکشد، و به مقصدى سوق میدهد، این نسیم متمادى نبوده گاه و بیگاه میوزد. وَ انَّ لِرَبِّکُمْ فِى ایّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ ألا فَتَعَرَّضُوا لَهَا وَ لا تُعْرِضُوا عَنْهَا. پس موانع را کنار زده و آنها را یکی پس از دیگری پشت سر گذار و فرصت پیش آمده را غنیمت دان و در انجام کار خیر شتاب کن که در کار خیر حاجت هیچ استخاره روا نیست.
منابع:
1.شرح فارسى شهاب الأخبار(کلمات قصار پیامبر خاتم صلی الله علیه)
2.پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین محمد علی جاودان
3. پرتال جامع اینترنتی متقین
4. سایت کتاب اسلامی
5. سایت تبیان