«ارزش»، واژه ای است که معانی گوناگون و کاربردهای متفاوت دارد. از نظر لغوی، اسم مصدر ارزیدن است و ارز به معنی بها، قیمت، ارج، قدر، زیبندگی و قابلیت است.1
به طور کلی، ارزش در دو مفهوم کاملا متفاوت به کار می رود: یکی ارزش اقتصادی و دیگری ارزش اخلاقی.2 البته از دیدی دیگر، ارزش به دو دسته ارزش های وسیله ای و ارزش های ذاتی و هدفی تقسیم می شود.3 گستره کاربرد واژه ارزش موجب شده که معانی متفاوتی برای آن بیان کنند. در فرهنگ فلسفی لالاند، چهار معنای متفاوت از ارزش ارایه شده است که بازگو کننده چهار ویژگی است.4
«ارزش»، واژه ای است که معانی گوناگون و کاربردهای متفاوت دارد. از نظر لغوی، اسم مصدر ارزیدن است و ارز به معنی بها، قیمت، ارج، قدر، زیبندگی و قابلیت است.1
به طور کلی، ارزش در دو مفهوم کاملا متفاوت به کار می رود: یکی ارزش اقتصادی و دیگری ارزش اخلاقی.2 البته از دیدی دیگر، ارزش به دو دسته ارزش های وسیله ای و ارزش های ذاتی و هدفی تقسیم می شود.3 گستره کاربرد واژه ارزش موجب شده که معانی متفاوتی برای آن بیان کنند. در فرهنگ فلسفی لالاند، چهار معنای متفاوت از ارزش ارایه شده است که بازگو کننده چهار ویژگی است.4
ارزش های حقیقی انسانی، بخش اساسی و مهمی از فرهنگ جوامع است که بدون آن، دیگر عناصر فرهنگی بی روح و بی محتوا است. ارزش ها، هم در پایداری و دوام جوامع و هم در رشد و ارتقای آن ها نقش اساسی دارند. ارزش های انسانی هرگز در قلمرو خاص جغرافیایی یا مقطع خاص زمانی محدود نمی شوند و فراتر از مسلک ها و عقاید و ایدئولوژی ها، بر پایه فطرت آدمی توجیه و تعریف می شوند. جامعه، تنها مجمع عده ای از افراد بشر که در نقطه واحدی متمرکز شده اند، نیست. بلکه برخاسته از وجدان جمعی است که در گروهی از انسان ها تحقق یافته است.وجود یک نظام ارزشی استوار و پذیرفته شده در جامعه، سرمایه بزرگی برای آن جامعه به شمار می رود که به پشتوانه آن، تعادل و نظم لازم برای رشد و تعالی فراهم می گردد و مانع صرف هزینه های انسانی و اقتصادی، برای ایجاد ابزارهای کنترل با روش های متکی به جبر و زور می شود.5
با توجه به شاخص های6 مختلفی که در بررسی نظام ارزشی جامعه استفاده می شود، باید گفت در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحول گسترده و چشم گیری در ارزش های اجتماعی جامعه ما رخ داده و فضای عمومی جامعه به میزان قابل توجهی، شاخص های ارزشی مطلوب را پذیرفته و به آن روی آورده است، ولی در اواخر دهه دوم پس از انقلاب، وضعیت جامعه ما نسبت به سال های اول پس از انقلاب، نشان دهنده افول برخی از شاخص های ارزشی است؛ به گونه ای که نسل انقلاب که با تلاش ها و مجاهدت های خود، انقلاب را به ثمر رساند، از میزان رشد و تحول فرهنگی انجام شده، راضی نیست.7
یکی از علل8 افول نظام ارزشی این است که روی آوردن به ارزش های اسلامی پس از پیروزی انقلاب ناشی از واکنش دوران پیش از انقلاب بوده است، نه برخاسته از باورهای اصیل و ریشه دار و یا متکی بر ریشه های نهادینه شده.9
نماز، یکی از عمده ترین ارزش های نظام دینی است که دیگر ارزش ها براساس آن شناخته و تنظیم می شوند. باید گفت تغییر نظام ارزشی جامعه می تواند سهم بزرگی در نمازگریزی داشته باشد. وقتی نماز، یک ارزش به شمار آید، تمام افراد جامعه، به سوی آن کشیده می شوند و بی نمازی را یک ضد ارزش می دانند، ولی اگر نظام ارزشی طوری شکل یابد که نمازگزاری، ارزش و بی نمازی ضد ارزش نباشد، هویت و تشخص دینی تضعیف شده و مقدمه انس با نماز از میان می رود. از این رو، تبیین ارزش های اسلامی، یکی از راه های تقویت هویت دینی است.10
در جامعه ای که دنیازدگی، رشد مادی و به دست آوردن موقعیت اجتماعی و شغلی ارزش باشد، هویت دینی و روابط انسانی کم رنگ می شود و نماز، ارزش شمرده نمی شود و این، همان تحول نظام ارزشی است که نمازگزاری را به طور جدی تهدید می کند.
گرایش جامعه به سوی معنویات، محور قرار گرفتن قرآن در جامعه، ولایت پذیری، احیا شدن اصل امر به معروف و نهی از منکر در رفتار و عملکرد افراد از آثار و نشانه های تقویت نظام ارزشی دینی است. تضعیف باورهای اعتقادی، گسترش روحیه غرب گرایی، از دست دادن هویت اسلامی، پوشش نامناسب دختران و پسران و مفاسد اخلاقی از آثار و نشانه های افول نظام ارزشی است که علت آن را می توان در خلأ فرهنگی، عدم استقلال اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی جست وجو کرد.
پی نوشت ها: