موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

هرچند تاكنون درباره نماز ، پایگاه ها و صفحات مجازی ارزشمندي نشر يافته است، ولي در رسانه سعی داشته ایم با نگاه نو ، تدوين و دسته بندي مناسب جوانان و نوجوانان را به این مسیر رهنمون باشیم. اين مجموعه شامل بخش ها و موضوعات مختلفي شامل : جايگاه والاي نماز در ميان عبادت ها ،آثار و برکات نماز بر روي فرد و جامعه و نقش نماز در زندگي و روش هاي آن معلوم مي گردد. و دراین راستا راهكارهاي جذب كودك و نوجوان به نماز مانند: تشويق و تحسين، كردار نه گفتار، اخلاق خوش و اُنس با كودك و نوجوان، ميانه روي و... با بیان حکایات ، احادیث ، الگوها و... آورده شده است. باشد که این مجموعه ما و فرزندانمان را در مسیر برپا كنندگان نماز یاری گر باشد.
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
شرط داماد شدن

شهید بهشتی درباره حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا شیخ ابراهیم ریاضی فرمود: «خدا آقای شیخ ابراهیم ریاضی را رحمت کند؛ ایشان از فضلای برخاسته از قم بود، عالمی ارزنده، خادم و مردمی بود».
یکی از ارادتمندان ایشان می‌گوید: «ایام جوانی به بطالت و سستی گذشت و حسرت و افسوس آن باقی ماند. بی‌همتی و فریب شیطان از من انسانی بی‌قید و گریخته از زیبایی‌های دین ساخته بود. اهل نماز و نیاز نبودم. یکی از روزها گوشه خیابان ایستاده بودم که شیخ ابراهیم ریاضی از آنجا عبور می‌کرد. او سر به زیر داشت و چون روبه‌روی من رسید، نگاهی به من انداخت. من بی‌اختیار، سلامی خشک از دهانم پرید، اما شیخ همین سلام بی‌رمق را آغاز یک ارادت کرد و زلالی از معرفت به جانم سرازیر ساخت. او از رفتن باز ایستاد. به گرمی جواب سلام مرا داد و پیش من آمد، احوال‌پرسی گرمی کرد؛ چنان‌که گویی هیچ غربت و بیگانگی بین من و او نیست. پس از آن، سر سخن را با من باز کرد و نقطه آغازینی را که هدف گرفت، بسیار حساس بود. به من گفت: زن داری؟ گفتم: نه. گفت: چرا زن نمی‌گیری؟ با همان آداب و لحن کلام پرسه‌زنان ولگرد گفتم: کی به ما زن می‌ده؟ گفت: یک دختر خوب سراغ دارم؛ می‌خواهی بروی مقدمات آن را آماده کنی تا آن را برای تو عقد کنم؟
باورم نمی‌شد، اما او جدّی می‌گفت. خوب نیز نفهمیدم که در خشت خام جان من چه دید که دیگران در آینه انسانیتم ندیدند. با این حال، بی‌میل نبودم و رضایت خود را به او فهماندم. ایشان گفتند: خانه مدیر بروید و دخترش را خواستگاری کنید. بعد از انجام مقدمات مرا خبر کنید تا بیایم خطبه عقد را بخوانم.
ـ مدیر مدرسه اسلامی نجف‌آباد؟
برایم بسیار غیرمنتظره بود که کسی چون من به خواستگاری دختر مدیر برود. در افکار خود غرق بودم که شیخ مهلتی نداده، راهش را گرفت و رفت. به هر حال، با هماهنگی، از دختر مدیر خواستگاری کردیم و آنان به پشتوانه شیخ، ما را پذیرفتند، ولی شرط کردند که هرگز نماز داماد ترک نشود و دوم اینکه لب به شراب نزند. پذیرش این دو شرط ابتدا از طرف شیخ به نیابت از من و به قصد تعلیم من و بعد هم از طرف خودم انجام شد. پس از آن روز شراب‌خواری را کنار گذاشتم و اولین سجده‌ها را به درگاه بی‌نیاز بردم. این عمق عمل خالص و تأثیر نَفَس پاک یک مرد الهی بود که با قلوب آماده چنین می‌کرد».
1




برچسب :
نوشته شده در يکشنبه 1394/4/21 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر

X