توجه به خشوع در نماز وسیله اى است براى پرورش حضور ذهن و تمرکز حواس که در زندگى بسیار حایز اهمیت است و مى توان گفت که بیشتر موفقیت هاى انسان در نتیجه همین تمرکز فکر و توجه کامل و حضور ذهن است .
ویلیام مورتن مارستن متخصص در روان شناسى مى گوید:
افراد موفق کسانى هستند که مى توانند در امرى تمام افکار خود را متمرکز کنند و تمام دانستنی هاى خود را درباره آن بیاورند و به کار بندند. براستى اگر روح و فکر ما بطور کامل درنقطه اى متمرکز شود یا براى امرى به کار افتد نیروى شگفت انگیز و فوق العاده اى مى آفریند.
ویلیام جیمز که پدر روانشناسى جدید محسوب مى شود، مى گوید:فرق بین افراد نابغه با دیگران ، یک موهبت فطرى نیست ؛ بلکه
مربوط به توجه کاملى است که به موضوعات
۱- نماز حضرت آدم: از صُحُف حضرت ادریس نقل شده که در نخستین روز اقامت حضرت آدم و حوا در زمین، خداوند، نماز عصر و مغرب و عشاء را مجموعاً ۵۰ رکعت به حضرت آدم واجب کرد.
۲- نماز حضرت شیث: وقتی حضرت آدم فوت کرد حضرت شیث او را غسل داد و بر وی نماز خواند.
۳- نماز حضرت ادریس: در روایت امام صادق به یکی از یاران خود سفارش میفرمایند: وقتی به مسجد کوفه شرفیاب شدی به مسجد سهله نیز برو در آنجا نماز بخوان و از خدا طلب حاجت کن زیرا مسجد سهله خانهٔ حضرت ادریس است که در آن خیاطی میکرد و در آن نماز میخواند.
۴- نماز حضرت نوح: کشتی نوح دارای پنجرهها و سوراخهایی بود که از آن نور خورشید به داخل منعکس می شد و از این طریق وقت نماز را تعیین میکردند.
۵- نماز حضرت شعیب: در آیهٔ ۸۸ سوره هود آمده است: «گفتند ای شعیب آیا نمازت به تو دستور میدهد که ما آنچه را پدرانمان میپرستیدند ترک گوییم و آنچه را میخواهیم، در اموالمان انجام ندهیم؟ که همانا تو مرد بردبار و رشیدی هستی.»
این جمله گفتار مردم مدین در ردّ حجّت شعیب است. اهل مدین دعوت شعیب را مستند به نماز او کردند، چون در نماز دعوت به معارضهٔ با آن قوم در بتپرستی و کم فروشی آنهاست و این همان سرّی است که آنها از آن اینگونه تعبیر کردهاند؛ «اَصَلاَتُک تَامُرُکَ اَن نَترُک…» یعنی آیا نمازت، تو را امر کرده که ما بتپرستی را ترک کنیم.
۶- نماز حضرت الیاس: روزی حضرت الیاس به گریه و زاری درآمد. خداوند به فرشته مرگ فرمود: از الیاس سؤالی کن که سبب گریهات چیست؟ برای دنیا است و یا مرگ؟ حضرت الیاس جواب داد نه این است و نه آن است، بلکه گریهٔ من بخاطر این است که دیگر زنده نخواهم بود تا به ذکر و مناجات خدا پردازم. خداوند به فرشتهاش فرمود: از او دست بردار و روح او را قبض نکن چرا که او زندگی را برای بندگی و ذکر میخواهد.
نماز یکی از صورتهای عبادت و پرستش است که در برخی از دینها وضع شدهاست.
پیرامون واژه نماز :
واژهٔ نماز واژهای فارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سرفرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است. واژهٔ نماز نامواژهای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیمکردن است.
برخی حدس زدهاند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شدهباشد که محتمل نیست.
مفهوم شناسی نماز :
«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» جعل شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان میباشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء وشرائط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.
«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه مینویسد: «احدی جزمنکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».
در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمیباشد
محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفتهاست؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شدهاست. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمدهاست.
وقتی دید نمی تواند دل فرمانده را نرم کند مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یک کاری کن. بابا منم بنده ات هستم!» چند لحظه ای مناحات کرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یک هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتی فرمانده تعجب کردند. عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فکری شد که عباس حتماً رفته نماز بخواند و راز و نیاز کند. وسوسه رهایش نکرد. آرام و آهسته با سر قدم های بی صدا در حالیکه چند نفر دیگر هم همراهی اش می کردند به سوی چادر رفت. اما وقتی کناره چادر را کنار زده و دید که عباس ریزه دراز کشیده و خوابیده، غرق حیرت شد. پوتین هایش را کند و رفت تو.
فرمانده صدایش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟ پس واسه چی وضو گرفتی؟»
عباس غلتید و رو برگرداند و با صدای خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم!» فرمانده با چشمانی گرد شده گفت: «حال کی را؟» عباس یک هو مثل اسپندی که روی آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب می خوانم و دعا می کنم که بتوانم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم را می گیرد و جا می مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!»
فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید می شدند. یک هو فرمانده زد زیر خنده و گفت: «تو آدم نمی شوی. یا الله آماده شو برویم.» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی نوکرتم خدا. الان که وقت رفتنه. عمری ماند تو خط مقدم نماز شکر می خوانم تا بدهکار نباشم!» بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی که آماده حرکت بودند و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان صلوات!»
کتاب رفاقت به سبک تانک
در قرآن به برپاداشتن نماز تأکید فراوانی شده و آثار فراوانی بر آن مترتب گردیده است. برای اقامه کنندگان نماز پاداش بسیاری وعده داده است. علیرغم آن که انسان از فواید نماز در این جهان نیز بهره می برد، انسان های نادانی هستند که از درک لذت ارتباط با خدا عاجز بوده و نه تنها در انجام آن کاهلی و سستی می کنند بلکه نمازگزاران را نیز مسخره کرده یا نهی می کنند. این گروه به شدت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته و به عذابی سخت وعده داده شده اند.
اگر اطرافیان صدایمان بزنند خیلی زود پاسخ می دهیم و حداقل واکنشی نشان می دهیم .
اگر در محیط کار باشد و کارفرمای ما به هر دلیلی ما را بخواهد سریعا خود را مرتب کرده شق و رق می ایستیم و در نهایت ادب و احترام سر خم کرده و گوش به فرمان می ایستیم.
اما در مقابل ندای بزرگترین و با نفوذترین و قدرتمندترین مقام عالم هستی بسیاری از ما بی خیال و بی تفاوت هستیم ، انگار نه انگار که منادی ندا می دهد که ای مردم وقت صحبت کردن با خداوند متعال است ، بشتابید به سوی نماز ، بشتابید به سوی بهترین عمل .
این دل مشغولی های دنیا را رها کنید وقت آن رسیده که کمی با خدای خود خلوت کنید ، ولی انگار نه انگار ، ما کارهای مهمی داریم و برای نماز هم وقت زیاد است ، تا قضا شدن نماز وقت بسیار است .
کار بعضی از ما به جایی رسیده است که تا صدای اذان بلند می شود تلویزیون را خاموش می کنیم نعوذبالله گویی صدای اذان آزارمان می دهد .
یکی از دستوراتی که در آموزههای دینی به آن سفارش شده، این است: کسی که صدای اذان را میشنود از کارهای دنیایی پرهیز نموده و آماده انجام نماز شود، بنابراین، ممکن است خواندن درس را نیز یکی از مصادیق پرداختن به دنیا دانست و بهتر است از آن اجتناب شود. البته، با جستوجویی که در منابع روایی انجام گرفت روایتی که صراحتاً دلالت بر این مطلب نماید که کسی که نزدیک اذان درس بخواند بهرهای از آن نخواهد برد را نیافتیم. اما اگر درس خواندن را نیز از امور دنیایی بدانیم شاید بتوان گستره روایات را بدان نیز سرایت داد.
معناى آن این است که خدا و ملائکه آگاهاند که من شما را از زمان انجام نماز آگاه کردم پس سرگرم امور دیگر نشوید که این برای شما بهتر است و زمانی که مۆذّن بگوید: «حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ» پس اذان چنین گوید: ای امت محمد! خدا دین خودش را برای شما نمایان ساخت پس آنرا ضایع نسازید و لکن به آن پایبند باشید تا خدا شما را مورد آمرزش قرار دهد و به کارهای دیگر خود را مشغول نسازید، چرا که نماز ستون دین شما است
در روایتی امام علی(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) راجع به تفسیر اذان پرسید؟ پیامبر در پاسخ فرمود: ای على! اذان حجتى است بر امت من و تفسیر آن این است که مۆذّن هنگامی که بگوید: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ» معنایش این است که خدایا! تو گواهى بر آنچه من میگویم که اى امّت احمد به تحقیق که وقت نماز رسید، پس آماده باشید و کار دنیا را رها نمایید و چون گوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» معناى آن این است که خدا و فرشتگان خدا و آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه هستند که من وقت نمازهای پنجگانه را به اطلاع شما رساندم پس خود را برای نماز آماده نمایید و چون گوید: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»، معناى آن این است که خدا و ملائکه آگاهاند که من شما را از زمان انجام نماز آگاه کردم پس سرگرم امور دیگر نشوید که این برای شما بهتر است و زمانی که مۆذّن بگوید: «حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ» پس اذان چنین گوید: ای امت محمد! خدا دین خودش را برای شما نمایان ساخت پس آنرا ضایع نسازید و لکن به آن پایبند باشید تا خدا شما را مورد آمرزش قرار دهد و به کارهای دیگر خود را مشغول نسازید، چرا که نماز ستون دین شما است... .[شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 67، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بیتا.]
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
سایت جامع تبلیغ
روایات وارده در خصوص آنچه که سجده برآن جایز است را میتوان از لابلای کتابها و منابع حدیثی اهل سنت و شیعه ازسنت سنیه پیامبر گرامی اسلام یافت، که در آن روایات، متذکر اشیایی شدهاندکه سجده بر آن صحیح است، که ما آن روایات که فقط در کتابهای اهل سنت موجوداست را تبیین ساخته و به عنوان سنت نبوی از آن احادیث پیروی میکنیم.
آن دسته روایات بر سه قسمند که در مقاله اول قصد داریم روایات قسم اول را تبیین نماییم.
قل لعبادی الّذین امنوا یقیموا الصّلوه و ینفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانیه.
به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو: نماز را برپا دارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق کنند.«ابراهیم ، 31»
در آیه فوق بحث سخن از برنامه بندگان راستین و نعمت های بیانتهای او است که بر مردم نازل شده.
در این آیه در تنظیم برنامه مؤمنان راستین به مسأله (صلوه) (نماز) و انفاق برخورد میکنیم که در نظر ابتدایی ممکن است این سؤال را ایجاد کند که چگونه از میان آن همه برنامههای عملی اسلام انگشت تنها روی این دو نقطه گذارده شده است.
علّتش این است که اسلام ابعاد مختلفی دارد که میتوان آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خلق خدا و رابطه انسان با خودش که قسمت سوم در حقیقت نتیجهای است برای قسمت اوّل و دوم، و دو برنامه فوق (صلوه و انفاق) هر کدام رمزی است به یکی از دو بعد اوّل و دوم.[1]
صاحب المیزان میفرماید: جمله (یقیموا الصّلاه و ینفقوا) بیان سبیل الله و راه خدا است و در معرفی راه خدا تنها به این دو اکتفا کرده چون سایر وظایف و دستورات است شرعی که هر یک به نوبه خودشان از شئون حیاه نبوی را اصلاح میکند عدّهای از قبیل نماز میان بنده و پروردگار او را، و عدّهای نظیر انفاق میان بنده با بندگان دیگر را اصلاح مینماید همه از آن دو رکن منشعب میشوند.[2]
در مجمع البیان آمده که ابن عباس گوید: مقصود این است که پیامبر به اصحاب خود بگوید مقصود مؤمنان است یعنی ای محمّد به بندگان من که به توحید و عدل ایمان دارند بگو: که نمازهای پنجگانه را در وقت خود بجای آورند زیرا نماز پایدار نمیماند جز این که آنها نماز را به پای دارند.[3]
ـ آیه به دو رکن از ارکان ایمان اشاره میکند: یکی نمازهای پنجگانه است و دیگری انفاق که اطلاق آن شامل میگردد.
نماز مظهری است برای هر گونه رابطه با خدا چرا که این رابطه در نماز از هر عمل دیگری بهتر مشخص میشود و انفاق از آنچه خدا روزی داده با توجّه به مفهوم وسیعش که هر گونه نعمت مادی و معنوی را شامل میشود رمزی است برای پیوند با خلق.[4][1] . تفسیر نمونه، ج 10، ص 351.
[2] . تفسیر المیزان، ج 12، ص 84.
[3] . مجمع البیان، ج 6، ص 485.
[4] . تفسیر نمونه، ج 10، آیهی 31.
پرسش:چند سال است که ازدواج کرده ام. شوهرم نسبت به نمازش خیلی بی اهمیت است و نمازهایش را مرتب نمی خواند. از قضا شدن نمازش هم ناراحت نمیشود. این موضوعمنو خیلی نگران و ناراحت میکند. من خودم به این مساله اهمیت زیادی میدم و تا جایی که ممکنه نمازمو اول وقت میخونم. چند دفعه به او تذکر دادم ولی اهمیتی نمیده و من چون میدونم که این بی اهمیتیش روی زندگیمون هم بی تاثیر نیست لطفا راهنمایی ام کنید که چگونه با او رفتار کنم؟