تمام احکام و اعمالی که از جانب خداوند برای ما قرار داده شده است؛ دارای فضایل و فلسفههایی است که ما برخی را میدانیم و خیلیها را نیز نمیدانیم. ولی چیزی که مسلم است این که هیچ عملی بدون حکمت نیست. یکی از مواردی که ما انجام میدهیم، نماز است. برای نماز فلسفههای بسیاری ذکر شده است که در اینجا به یکی از حکمتهای نماز عصر اشاره میکنیم.
اولین کسی که نماز عصر را برپا کرد، حضرت یونس(علی نبینا و آله و علیهالسلام) بود. وقتی که آن حضرت از شکم ماهی آزاد شد آن ساعت، وقت نماز عصر بود.
حضرت یونس(علیهالسلام) دید از چهار تاریکی نجات یافت(تاریکی لغزش، تاریکی شب، تاریکی زیر دریا و تاریکی شکم ماهی) و به خاطر شکر این نعمتها، 4 رکعت نماز گزارد و این اشاره است به بنده مومن، که چهار ظلمت در پیش دارد:
1- ظلمت معصیت؛
2- ظلمت قبر؛
3- ظلمت قیامت؛
4- ظلمت دوزخ .
و بنده مؤمن وقتی این چهار رکعت نماز را اقامه کند، با هر رکعت از یک ظلمت رها میشود .
بارالها ما را از همه تاریکیهای دنیا و آخرت در امان بدار.
برگرفته از: کشف الاسرار، ج1،ص 654 .
ما ایمان داریم که خداوند متعال، مکلّفان را آفرید تا حق پرستش او را در مقام آفریدگار و ولی نعمت و زندگی بخش و ارزانی دارنده نعمت زندگی، عقل، بیان و نعمت تسخیر تمام جهان هستی به سود مردم و نعمت فرستادن پیامبران و فرود آوردن کتابهای آسمانی را به جای آورند؛ تمامی نعمتهایی که خلق خدا در پرتو آنها به زندگی می پردازند، از سوی خداوند جلّ شأنه است:«و ما بکم مِّن نِّعمةٍ فمن الله...» (نحل/53)(و هر نعمتی دارید، از خداوند است...)؛ «و إِن تعدُّوا نعمت الله لا تحصوها...»(ابراهیم/34 و نحل/18)(و اگر نعمتهای خداوند را بر شمارید نمی توانید آنها را به شمار آورید.)از این روی چنین خداوند بزرگ و والایی که «الَّذی خلق فسوَّی، والَّذی قدَّر فهدی»(الاعلی/2 و3) (آن که آفرید و به اندام ساخت و آن که اندازه کرد و راه نمود) حق داشته که مردم رو به پرستش او گذارند و به همان کاری بپردازند که هدف از آفرینش آنان بوده است:«و ما خلقت الجنِّ و الإِنسَ إِلاَّ لیعبدون »(الذاریات/ 56)( و پریان و آدمیان را نیافریدم، جز برای آنکه مرا بپرستند.)عبادات را نیز هدف هایی است: نخست، تحقق بندگی میان بنده و پروردگار وی؛ دوم، تحکیم پیوند محبت میان بنده و تمام مردم تا خردترین آفریده ها؛ و سوم، تزکیه خود بنده. این سه هدف به یکدیگر پیوسته اند.
برخی از عبادات جنبه واجب دارند و برخی مستحبی اند. برخی ظاهری و برخی باطنی هستند. مهم ترین عبادات واجب و ظاهری، عبادات بزرگ شعائری است که آنها را در شمار ارکان اسلام و شالوده های اصلی آن بر شمرده اند و شامل نماز، زکات، روزه و حج بیت الله الحرام می شود و هر کس واجب بودن آنها را منکر شود و حرمتشان را پاس ندارد، از اسلام بیرون شده است.
در شمار این عبادات، برخی چون نماز و روزه صرفاً بدنی به شمار می روند؛ هر چند نماز مبتنی بر انجام کاری و روزه مبتنی بر عدم انجام کارهایی است. برخی نیز چون زکات، صرفاً مالی است و برخی چون حج و عمره، هر دو گونه مالی و بدنی را با هم داراست.
عبادات دیگری در شمار مستحبات هست که به عبادات واجب می پیوندند؛ از جمله: نمازهای مستحبّی، صدقه مستحبّی، روزه مستحبّی و حجّ مستحبّی.
شماری از عبادتهای داوطلبانه دیگری چون تلاوت قرآن مجید، ذکر خداوند متعال به صورت تسبیح، تحمید، تهلیل، تکبیر [ذکر سبحان الله، الحمد الله، لا اله الا الله و الله اکبر] و دعا و استغفار و صلوات بر پیامبر و خاندانش هم وجود دارد.
جلب رحمت خداطلب یاری از نماز
آرامشبازداشتن از فحشا و منکر
همراهی خدا با نمازگزارانولایت نمازگزاران
هدایت برای نمازگزارانانذار برای نمازگزاران
رستگاری برای نمازگزارانپاداش
امان در سایه ی نماز
دو عنصر اساسی یعنی فردِ نمازگزار و تعامل بین نمازگزاران منجربه پدید آمدن عنصر سومی به عنوان «ما» و گروهِ نمازگزاران می شوند. در نتیجه، بُعد کلانِ جامعه را از خود متأثر می کنند. در اینجا این قاعده به همان صورت عمل می کند که دیگر اقشار و طبقات دیگر با گروه بندی تفکیک شده خود، ساختار کلان جامعه را از خود متأثر می کنند.
از بُعد روانشناسی و روان پزشکی، شخصیت در برگیرنده مجموعه ای از صفات، رفتارها، افکار و تمایلات عاطفی و هیجانی می باشد. که فرد را از دیگران متمایز می کند و صرف نظر از عوامل درونی و جسمی تأثیر گذار بر روی شخصیت (مثل مسایل ژنتیکی، هورمونی و شیمیایی، وضعیت ظاهری و فیزیکی بدن و...) و عوامل بیرونی و محیطی، نقش عمده ای را در شکل دادن به شخصیت، ایفا می کند. باتوجه به نقش این عوامل بر تشکیل شخصیت می توان رسیدن به اثبات شخصیت و برخوردای از آرامش و پایداری شخصیتی را یکی از مطلوب ترین خواسته های بشری دانست؛ زیرا وجود ناهنجاری در هر کدام از عوامل شکل دهنده شخصیت می تواند سبب اختلالی یا بی ثباتی شخصیت گردد؛ و با این که روش های درمانی متعددی برای درمان این بیماران به کار گرفته می شود، ولی نماز می تواند ایفاگر نقش بسیار مهمی در پیشگیری و درمان این گونه اختلال های عمیق شخصیّتی ایفا کند.
تسلیم در مقابل آموزه های یک دین و پیروی از یک مذهب و پیمودن راهی که صراط مستقیم باشد، ویژگی مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار ضمن تکرار یک مجموعه از ذکرها و واژه های مشخص در نمازهای خود پیوسته یک عقیده واحد و یک خط مشی مشخص را در زندگی خود دنبال می کند. به این ترتیب، گویی یک شخصیت ثابت و یک روش و منش معین و همیشگی را برای خود بر می گزیند و در روند تکرار نماز، اصول اساسی خود را یادآوری کرده و پیوسته به تثبیت شخصیت خود می پردازد.
یکی از دردآورترین مسائلی که برای ما مسلمانان وجود دارد و همیشه باعث رنجش خاطر ما شده این است که در حال نماز خواندن حضور ذهن نداریم و در آن چند دقیقه نمیتوانیم افکار خود را متمرکز کنیم و بهتر و بیشتر در عالم ملکوتی و روحانی دیدار و لقاء محبوب به پرواز در آییم. حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن میفرمایند: «گاهی انسان بر طبق شریعت نماز میخواند، یعنی واجبات و مستحبات وضو و نماز را رعایت میکند، ولی حضور قلب ندارد این نماز گرچه از نظر فقهی باطل نیست، لیکن از نظر اخلاقی و کلامی نمازی بی اثر است تامین حضور قلب در نماز، بسیار مشکل است. با این که هر نماز چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد، این هنر در نمازگزار نیست که موقع نماز خود را ضبط کند. اگر انسان همان چند دقیقه خود را ضبط کند و بداند با چه کسی سخن میگوید، بقیه امور او تامین است، اما چون در همان چند دقیقه قدرت حضور و ضبط ندارد، سایر امور او هم ناکام است.»
(می توانید درآینده پیگیراین بحث بوده و نکات دیگری را نیز در زمینه نماز مطالعه نمایید)
|
در ایام ویژه مثل شب قدر ، اعیاد اسلامی ، جمعه ، و هر شب و روزی که دارای فضیلت و ارزش است و برای آن دعا و مراسمی مخصوص است مثل شب مبعث ، شب میلاد ، شب جمعه ، معمولاً نمازهای مخصوصی هم وارد شده است . شاید نتوان ایام مقدسی را پیدا کرد که درآن برنامه نماز نباشد .
مرحوم حاجی نوری از قول یکی از علمای نجف نقل میکند: «پدرم و مادرم در اصفهان بودند و به من نامه مینوشتند، ولی مدتی بود که نامه آنها نمیآمد. در خواب دیدم جنازه مادرم را میآوردند درحالیکه بینی او شکسته بود و خون میآمد و نیز او را میزنند. رفتم و گفتم: چه کاری کرده است؟ گفتند: چون که نماز را سبک میشمرده است و نیز روزه واجب را نمیگرفته است، ما مأمور عذاب او هستیم.
من وحشتزده از خواب بیدار شدم. طولی نکشید به من خبر رسید که جنازه مادرم را به کربلا آوردهاند و برای نماز و دفنش بیا.
من رفتم تا او را از تابوت در آورم؛ سر تابوت را که باز کردم، دیدم کفن مادرم خونین است. چون بینی او شکسته بود.
از آن کسی که مأمور حمل جنازه بود، علت را پرسیدم. او عذر آورد که تقصیر من نبود. ازآنجاکه چند جنازه را با هم میآوردیم، در فلان منزل که پیاده شدیم، جنازهها را روی هم گذاشته بودیم، قاطرها با هم نزاع کردند و به تابوتها خوردند. تابوت مادر تو افتاد. برای همین بینیاش شکست. وقتی آن را دیدم، متوجه شدم تعبیر همان خواب است و فهمیدم که باقی خواب نیز صحیح است و مادرم اکنون در عالم برزخ در عذاب است. پس به فکر عذاب قبرش افتادم.
به حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آمدم و به آن حضرت متوسل شدم؛ به طور جدّی از آقا خواستم که مادرم را شفاعت کند و عهد کردم نماز و روزه او را قضا کنم. پس از دو ماه در عالم رؤیا همان قضیه را دوباره دیدم. گفتم: مگر قمر بنیهاشم شفاعت نکردند؟ گفتند: تو به عهد خود وفا نکردی. از خواب بیدار شدم و نماز و روزههایش را به جا آوردم».1
امام صادق(ع) فرموده اند:
"نمازی که از ترس جهنم خوانده شود، نماز بردگان است. نمازی که به شوق بهشت خوانده شود، نماز تاجران است. اما نماز اولیاء الهی نمازی است که با عشق بهخدا اقامه می شود."
"خودشکوفایی" (self–actualization) در مفهوم عمده و کلاسیک خود، نخستین بار توسط "کورت گلداشتاین"(روانپزشک آلمانی 1965ـ 1878) مورد بحث و بررسی قرار گرفت. او خود شکوفایی را به صورت توانایی ذاتی نیرومند موجود در هر فرد تعریف نمود که موجب شکوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد.(1)(شکوفا کردن فطرت نیک درونی)
گلداشتاین معتقد بود، برای آن که انسان به موفقیت های بزرگ دست یابد، باید با محیط اطراف و زندگی خود به بهترین نحو ممکن، کنار بیاید و چنان چه محیط و زندگی،هر روز ضربه سنگین تری بر پیکره انسان وارد کنند(مثلا موجب بیماری انسان شوند)، انسان باید در بهبود روش مقابله خود با این قبیل مشکلات سعی بنماید تا بدین ترتیب به مرزهای"خودشکوفایی" (درک و فعال نمودن همه استعدادهای خود) نزدیک شود.
دراین مورد، روانشناس دیگری به نام " کارل راجرز" ( 1987 ـ 1902) نشان داده است انسان هایی که توانایی فرمان دادن به خود(self–direction) را پیدا کنندو در حقیقت بتوانند به طور کامل افکار و اعمال خود را کنترل نمایند، به خود شکوفایی، که والاترین درجه انسانیت است، نائل خواهند شد.
دستگاه مغز و اعصاب هر انسان از مجموع حدود میلیارد سلول عصبی ( نورون ) تشکیل شده است کهمجموعه این سلولها توسط رقم سرسام آوری از سلولهای مختلف ، یعنی بالغ بر 600 میلیارد سلول دیگر ، حمایت می شوند. توجه کنید که خالق آفرینش ، همه این سلولها را در دستگاه عصبی هر انسانی با نظمی خارق العاده و اعجاب انگیز، در کنار هم قرار داده است . در این میان ناقل های عصبی ( نوروترانس میترها ) مواد شیمیایی بسیار ریزی هستند که در میان خیل عظیم سلولهای عصبی ،در هر لحظه ای از حیات انسان ، دچار میلیاردها تغییر و تحول شگرف می شوند وارتباط اجزای دستگاه اعصاب را با یکدیگر و با سراسر بدن ، فراهم می کنند .
باپیشرفت علم در دهه های اخیر روشن شده است که تمام فرآیندهای جسمی و روانی بشر در ارتباط نزدیک با تغییر و تحولات این ناقل های عصبی به سر می برند ، بعنوان یک مثال ساده و قابل فهم ، افزایش برخی ناقل های عصبی در سیستم اعصاب ، از جمله یکی به نام دوپامین منجر به ایجاد شادی و شعف در انسان می شود و از طرفی ، کاهش دوپامین منجر به ایجاد ناراحتی و نومیدی ، در فرد خواهد شد .
حالمی توان در نظر گرفت ، چنانچه دو پامین و مشابهات آن به میزان خیلی زیاد افزایش ، یا به میزان بسیار کاهش یابند ، ایجاد حالتهای بیمار گونه روانی در انسان ، از جمله سرخوشی بیمار گونه ( مانیک یا شیدایی ) و یا افسردگی شدید بشود ، که هر دوی این اختلالات نیازمند بستری در بیمارستانها و مراقبتکامل می باشند . (1)