موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
درباره وبلاگ

هرچند تاكنون درباره نماز ، پایگاه ها و صفحات مجازی ارزشمندي نشر يافته است، ولي در رسانه سعی داشته ایم با نگاه نو ، تدوين و دسته بندي مناسب جوانان و نوجوانان را به این مسیر رهنمون باشیم. اين مجموعه شامل بخش ها و موضوعات مختلفي شامل : جايگاه والاي نماز در ميان عبادت ها ،آثار و برکات نماز بر روي فرد و جامعه و نقش نماز در زندگي و روش هاي آن معلوم مي گردد. و دراین راستا راهكارهاي جذب كودك و نوجوان به نماز مانند: تشويق و تحسين، كردار نه گفتار، اخلاق خوش و اُنس با كودك و نوجوان، ميانه روي و... با بیان حکایات ، احادیث ، الگوها و... آورده شده است. باشد که این مجموعه ما و فرزندانمان را در مسیر برپا كنندگان نماز یاری گر باشد.
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
نماز و نشاط

قرآن از منافقین چنین یاد مى کند که آنها با کسالت نماز مى خوانند، نه عاشقانه :
((و اذا قاموا الى الصلوة قاموا کُسالى ))
همچنین در آیه 54 سوره توبه از انفاق بدون عشق به شدّت انتقاد شده است :
((لایاءتون الصلوة الاّ و هم کُسالى و لاینفقون الاّ و هم کارهون )) دلیل آن هم روشن است : هدف از عبادت و انفاق رشد معنوى است و شرط تحصیل آن علاقه است .


برچسب :
نوشته شده در سه شنبه 1395/2/7 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
مراتب و درجات اهل نماز

بعضى نماز را با خشوع مى خوانند: ((والذینهم فى صلوتهم خاشعون )) خشوع ، ادب جسمى و روحى است .
رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله دید که شخصى در حال نماز با ریش خود بازى مى کند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت ، هرگز این کار را نمى کرد.
بعضى نسبت به نماز مراقبند: ((و هم على صلوتهم یحافظون ))
بعضى کار را به خاطر نماز رها مى کنند: ((رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر اللّه ))نه تجارت دائمى و نه بیع موقّت ، مانع آنها از ذکر خدا نیست .
بعضى با نشاط به سوى نماز حرکت مى کنند: ((فاسعوا الى ذکراللّه ))
بعضى بهترین لباس را براى نماز مى پوشند: ((خذوا زینتکم عند کل مسجد))
بعضى عشق ثابتى نسبت به نماز دارند: ((الذینهم على صلوتهم دائمون ))
امام باقر علیه السّلام فرمود: مراد دوام بر نمازهاى مستحبّى است . چنانکه مراد از((على صلاتهم یحافظون )) حفاظت بر نمازهاى واجب است که با شرائط انجام گیرد.
بعضى براى نماز سحرخیزى دارند: ((فتهجّد به نافلة لک )
در این آیه ، خطاب به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله است که : پاسى از شب را از خواب برخیز وقرآن بخوان . مفسّران اسلامى این تعبیر را اشاره به نماز شب دانسته اند.
بعضى شب را با نماز، صبح مى کنند: ((یبیتون لربهم سجدا و قیاما))
و بعضى سجده اى همراه با اشک دارند: ((سجدا و بکیّا))
(خدایا! شرمنده ام که این مراحل را مى نویسم ، ولى خودم یکى از این مراحل را طى نکرده ام ).
اى خواننده عزیز! تو به من کارى نداشته باش .


برچسب :
نوشته شده در سه شنبه 1395/2/7 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
رو به قبله ایستادن به هنگام نماز

همه مکان‏ها و جهت‏ها نسبت به وجود حق تعالى و احاطه او یکسان است، اما براى او در هر عالم نسبت به اهل آن عالم وجهى است و لطف او اقتضا دارد که حتى بدن‏هاى ما را به شرف توجه به سوى خود شرافت بخشد، چنان که دل‏هاى ما را به این شرف مشرف کرده است. از این رو خانه‏اش را در زمین به ما شناساند، تا در ظاهر و باطن و با تن و جان، توجه ما به سوى او باشد.
با مراجعه به قرآن کریم، روایات معصومان (علیهم السلام) و عقل، در مى‏یابى که همه این منابع سه گانه، تجه باطن آدمى به خدا را از روى آوردن بدن وى به سمت کعبه مهم‏تر مى‏دانند. این ظواهر که مى‏بینى بدان امر شده براى توجه به آن امور قلبى و درونى است.
و شاید مهم‏ترین راز لزوم روى آوردن به سوى کعبه این باشد که اندام‏ها و جوارح آدمى در یک جهت ثابت بماند و در نتیجه قلب آرامش بیشترى یابد؛ زیرا اگر اندام‏ها در جهت‏هاى گونه گون در حرکت باشد، دل نیز در پى آنها از توجه به یک مبدأ (بارى تعالى) و حضور در پیشگاه وى باز خواهد ماند.
همه آیات و روایاتى که بر یاد خدا و تقواى او و توجه به خدا و روى آوردن به پیشگاه ذات اقدس او تأکید مى‏ورزد از ادله لزوم توجه قلبى است. مطلب دیگر این که، چنان که روى کردن به سوى قبله ظاهرى جز با روى بر تافتن از دیگر جهات میسور نیست، اقبال دل به خدا نیز جز با انصراف و روى گردانى از همه چیز و تهى ساختن دل از هر چه غیر الهى است میسر نخواهد شد.
در حدیث نبوى آمده است: هرگاه بنده‏اى به نماز ایستد و دلش متوجه خدا باشد پس از نماز همچون روزى خواهد بود که از مادر زاده شده است.
در کتاب مصباح الشریعه آمده است که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود:
هر گاه رو به قبله ایستادى از دنیا و آنچه در آن است و از آفریدگان و آنچه بدان مشغول اند مأیوس شو، و دست بشوى و دلت را از هر چه تو را از یاد خدا غافل و به خود مشغول مى‏ساد تهى کن، و در نهان و سر وجودت، بزرگى خدا را مشاهده کن و استادنت در پیشگاه خدا را به یاد آور


برچسب :
نوشته شده در دوشنبه 1395/2/6 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
نماز با ما سخن مى گوید

طبق آیات وروایات ، کارهاى انسان در برزخ وقیامت در برابر او مجسّم مى شود. کار خوب در قالب نیکو و کار زشت در قالب زشت . زشتى و زیبایى کارها بدست خود ماست .
در روایات مى خوانیم نماز خوب را فرشته در قیافه زیبا بالا مى برد و نماز مى گوید: ((حفظک اللّه کما حفظتنى )) خدا ترا حفظ کند همان گونه که تو مرا حفظ کردى . ولى نمازى که با شرائط و دستوراتش اقامه نشود، فرشته آن را به صورت تاریک بالا مى برد و نماز مى گوید: ((ضیّعک اللّه کما ضیّعتنى )) خداوند تو را ضایع کند، همان گونه که تو مرا ضایع کردى .


برچسب :
نوشته شده در دوشنبه 1395/2/6 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
نماز تمام دین است

تمام دین در نماز است و نماز در تمام دین جریان دارد:
اصول دین (توحید، نبوّت و معاد) در نماز است .
روزه در نماز است . (ترک خوردن وآشامیدن برخى امور دیگر)
نماز در حج است ، (نماز طواف ونماز نساء) وکعبه ، قبله نماز.
نماز در جهاد است . (نماز خوف )
خمس و زکات مقدّمه نماز است .
نماز، بهترین امر به معروف و نهى از منکر است .
نماز، ملاک قبولى تمام اعمال و ولایت شرط قبولى نماز است ، پس تولّى و تبرّى شرط قبولى تمام اعمال است .
قرآن ، در نماز و نماز، در قرآن است .


برچسب :
نوشته شده در دوشنبه 1395/2/6 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
مکان نماز گزار

مکان‏ها نیز مانند زمان‏ها شریف و غیر شریف و سعد و نحس دارد و شایسته است امت اسلامى سپاس خدا گویند و بر پیامبر اکرم (صلى‏الله علیه‏وآله) ثنا گویند که در امر مکان، کار را بر آنان سهل و آسان کرد و سراسر زمین را مسجد قرار داد و نماز گزاردن را در همه جا جایز دانست، ولى در عین حال سفارش فراوانى نسبت به آمد و شد به مسجدها و عدم تخلف از برگزارى نمازهاى واجب در مسجد به ویژه براى همسایگان آن شده است. حتى در برخى روایات آمده است که همسایه مسجد نمى‏تواند نماز خود را در غیر مسجد به جاى آورد.
پس شایسته است بنده مراقب، در معناى مسجد و حق ادب و بزرگداشت آن و زشتى تخلف از حضور و عبادت در مسجد بیندیشد. نیز شایسته است تأمل کند که افزون بر ثواب هایى که براى حضور و عبادت در مسجد بیان شده، ذات اقدس حق مساجد را خانه خود دانسته و به بندگان اجازه حضور در آنها داده و در این امر، منتى بزرگ بر بندگان نهاده؛ زیرا مسجد خانه خدا است... و چون هر مکانى را بخواهیم مسجد قرار دهیم و منسوب به او سازیم و هر مکانى را ما براى ملاقات و حضور و زیارت او برگزینیم، او پذیراى آن است، معناى این امر آن است که تعیین مجلس ملاقات و زیارت نیز به ما واگذار کرده و این خود از بزرگترین مکارم است.
لازم است هنگامى که آهنگ مسجد و قصد احرام حضور در خانه خدا مى‏کنى به اندازه تواناییت در شناخت آداب حضور کوشا باشى؛ زیرا هر چه معرفت افزون‏تر باشد عمل با ارزش‏تر است و مراعات ادب، عامل تقرب بنده به خدا مى‏شود و کسى که آداب حضور را رعایت کند، این عمل سبب قرب او به خدا مى‏شود و قرب سبب قبولى اعمال، بلکه همان قبولى و نهایت قبولى و منتهاى آرزوى هر آرزومندى است.


برچسب :
نوشته شده در يکشنبه 1395/2/5 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
اوقات

اوقات نیز مانند مکان‏ها و سایر موجودها داراى سعد و نحس و شریف و غیر شریف است و هر وقتى از اوقات، حکمى ویژه دارد. اثر این حکم در کارهایى که در آن وقت انجام گیرد و حتى در موجودهایى که در آن وقت یافت شود آشکار مى‏شود... در شرایع الهى براى هر وقتى از اوقات، حکم یا احکامى بیان شده است؛ به ویژه در شریعت پیامبر ما، حضرت خاتم النبیى (صلى الله علیه و آله و سلم) که براى هر یک از سال، ماه، روز، شب و ساعت به تفصیل احکام و وظایفى بیان شده است.
اخبار فراوانى در این زمینه رسیده که در روز قیامت اوقات و زمان‏ها و همچنین دیگر عرض‏ها به صورت اعیان، بلکه به صورت‏ انسان به صحنه قیامت آورده مى‏شوند، گرچه خردهاى ضعیف توانایى ادراک آن را ندارد ولى مؤمن نباید مانند این حقایق را منکر شود. باید بگوید آنان به آنچه گفته‏اند دناتر بوده‏اند و از خداوند بخواه تا معرفت و شناخت این حقایق را بهره او گرداند.
انسان خردورز آنگاه که دریافت اوقات و زمان‏ها هر یک احکام و اشاراتى ویژه دارد و مت عمرش به منزله سرمایه‏اى بس گرانبها است، به گونه‏اى که با هر نفس آن مى‏تواند منافع بزرگ و ممالک فراوانى بلکه سلطنتى الهى براى خویش فراهم کند، باید از تباه ساختن وقت خود و بهره نبردن از آن به شدت بخل ورزد و از این که به جاى این همه سود، عمر خود را وسیله‏اى براى کسب شقاوت دائمى و عذاب جاویدان الهى گرداند به شدت بر حذر باشد.
مطلب دیگر اینکه انسان باید یقین داشته باشد که سعادت و شقاوت و لذت و خوشى و رد و رنج در این دنیا به قضا و قدر الهى است، نه به سعى و کوشش، یا تهیه اسباب؛ و بین کوشش آدمى و دستیابى به مطلوب و بین تهیه اسباب و آنچه انسان آرزوى رسیدن به آن را دارد رابطه عموم و خصوص من وجه است.
از معصوم (علیه السلام) رسیده که:
هر کس صبح کند، در حالى که بیشترین توجه و اهتمام وى به دنیا باشد، در پیشگاه خدا براى او چیزى نیست و خدا چهار خصلت را ملازم او خواهد ساخت: اندوهى پیوسته و بى پایان و اشتغالى که همراه آن فراغتى نخواهد بود و فقرى که با آن روى بى نیازى نخواهد دید و آرزویى که برایش سرانجامى نیست


برچسب :
نوشته شده در يکشنبه 1395/2/5 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
عبرت‏هاى عطر زدن

در کتاب کافى از على بن ابراهیم از امام صادق (علیه السلام) روایت شده:
نماز کسى که خود را خوشبو کند از هفتاد نماز بدون بوى خوش برتر است.
و صدوق از آن امام بزرگوار روایت کرده که به مفضل فرمود:
دو رکعت نماز نمازگزارى که خود را خوشبو کرده از هفتاد رکعت نماز کسى که خود را خوشبو نساخته برتر است.
مبادا فهم چنین روایاتى بر تو دشوار و سنگین باشد؛ زیرا فضیلتى که براى بوى خوش بین شد بر اثر شرافت عقل است؛ چون عطر مغز را تقویت مى‏کند وآن را از فساد حفظ مى‏کند و فساد مغز، عقل را فاسد مى‏سازد، و عقل شریف‏ترین رکن حقیقت آدمى و شریف‏ترین مراتب و مقامات او است، بلکه برترین جزء عالم و همه خیرات به آن منسوب است؛ چنان که منشأ همه شرور، جهل است.
از این رو بر هر چه در تقویت عقل و زدودن آفت‏ها از آن موثر است تأکید و بدان ترغیب فراوانى شده است. افزون بر این، عطر، مثالى است براى تحلى و آراستگى به فضایل و زیبایى‏ها، که در برابر تخلى و پیراستگى از رذایل و زشتى‏ها قرار دارد و همان گونه که پاک شدن از پلیدى‏ها و گناهان نیمى از ایمانست، آراستگى نیز نیم دیگر ایمان خواهد بود.
پس شایسته است انسان خردورز از این گونه احکام به درجه لطف خداوند واستحکام شریعت سید رسولان (صلى الله علیه و آله و سلم) پى ببرد که حتى این امور جزئى را مهمل نگذاشته و تبیین کرده است؛ جزئیات که عامل تقویت عقل مى‏شود و عقل، وسیله کسب ایمان و توحید و کمال و سعادت است.
شایسته است آدمى در پى ادراک این حقیقت، از اهمال در احکام این عقل حیا کند و این لطف‏هاى گرانبها را ضایع نسازد و این نعمت‏هاى بزرگ را کفران نکن و نفس خود را که به کفران این نعمت‏ها خو گرفته و با این عمل خود را در معرض خذلان و نابوى قرار داده، مخاطب ساخته و به او بگوید:
اى نادان! اى دشمن خویش! سستى و تنبلى تا کى؟ و این اهمال و تباه ساختن و خود را در معرض نابودى قرار دادن تا چند؟
آیا نمى‏بینى که خداى مهربانت این همه لطف و محبت به تو دارد و براى تو شریعتى قرار داده که حتى این امور جزئى را بیان داشته و پیامبرى فرستاده و کتابى نازل کرده و براى صیانت و حراست این شریعت، فرشتگانى قرار داده و در برابر تحصیل آخرت پاداش‏هاى‏ فراوانى مقرر داشته و تو با اهمل همه اینها راتباه ساختى


برچسب :
نوشته شده در يکشنبه 1395/2/5 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
عبرت‏هاى ناخن گرفتن

عبرتى که باید از این دستور دینى آموخت آن است که انسان مراقب، بداند آزار و ستم به دیگران و تشبه به درندگان مورد خشم خدا است، به گونه‏اى که خداوند به بودن ابزار درندگى در بدن انسان خشنودنیست واز این رو به گرفتن ناخن دستور داده است.
خداى سبحان به عیسى بن مریم (علیه السلام) فرمود:
به ستمکاران بنى اسرائیل بگو ناخن‏هاى خود ر از کسب حرام کوتاه کنید و گوش‏هاى خود را از شنیدن زشتى‏ها برحذر دارید و با دل‏هاى خود به من رو آورید، که مرا با صورت‏هاى ظاهرى شما کارى نیست.
و این سخن بدین معنا است که مراد اصلى از این احکام ظاهرى، اصلاح دل‏ها به صفت عدل است، تا آدمى شایستگى خلافت و جانشینى خداوند عدل حکیم را بیابد. افزون بر اینکه، عنایت ویژه خداى سبحان به امت اسلامى، از بیان این احکام جزئى دانست مى‏شود؛ زیرا شریعت خود را کامل کرد و از بیان هیچ امرى که عامل تقرب به خدا، یا مایه دورى از او است فروگذار نکرد؛ به گونه‏اى که حتى ارش الخدش(44) را نیز تبیین کرد واین نشانه آن است که شریعت خداوند همان صراط مستقیم و نزدیک‏ترین راه به سوى خدا است و این سخن سراسر حقیقت، و از هر گونه مجاز عارى است


برچسب :
نوشته شده در شنبه 1395/2/4 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
عبرت‏هاى دیدن آب

در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق (علیه السلام) چنین روایت شده است:
هر گاه خواستى وضو بگیرى، پس به سوى آب رو... زیرا خداوند آب را کلید قرب و مناجات با خویش و راهنماى جایگاه خدمت خود قرار داده است و چنان که رحمت او گناه بندگان را مى‏زداید، آلودگى‏هاى ظاهرى را نیز آب پاک مى‏کند تنه جز آن.
در صفا، رقت، برکت و پاکیزگى آب و درهم آمیختن آن با هر چیزى و در هر چیزى، بیندیش و آن را در پاکیزه ساختن اندام‏هاى بدن که خدا به تطهیر آن امر کرده به کار بر و واجبات و مستحبات آن را به جا آور، که در هر یک فواید پر شمارى است.
سپس در معاشرت با خلق خدا چونان آب باش که چون با هر چیز در آمیزد حق آن را ادا مى‏کند، بدوناین که هویت خود را از دست دهد و در این گفتار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بیندیش که فرمود: مثل مؤمن خالص مثل آب است. و همه اطاعت‏ها و عبادت هایت ویژه خدا باشد؛ چونان آب که هنگام فرود آمن از آسمان، پاک و خالص و طهور نامیده مى‏شود و چون اندام‏هایت را با آب‏ شتستو مى‏کنى و پاکیزه مى‏سازى دلت را نیز به تقوا و یقین پاکیزه کن.
حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود:
بان جهت به وضو ساختن امر شده که بنده، آنگاه که در محضر خداوند جبار براى مناجات با او مى‏ایستد پاک و پاکیزه باشد و در آنچه او فرموده فرمانبردار و از پلیدى‏ها و نجاسات پاک باشد. افزون براین که، وضو کسالت و خواب را از آدمى مى‏زداید و دل را براى قیام در پیشگاه پروردگار پاکیزه مى‏سازد. و اما این که وضو بر صورت و دست‏ها و سرو پاها واجب شده از این رو است که این اندام‏ها در نماز به کارگرفته مى‏شود؛ آدمى با صورت خود سجده و خضوع مى‏کند، با دست از خدا خواهش مى‏کند و در رحمت و معرفت او رغبت مى‏کند و با سر در رکوع و سجده به خدا رو مى‏آورد و بر پاها مى‏ایستد و مى‏نشیند.
شایسته است انسان خردورز پس از آگاهى از حکم شریعت درباره طهارت مکان نمازگزار و جامه و بدن او - با این که نسبت اینها با حقیقت آدمى نسبت پوست با مغز است - از پاکسازى لب و حقیقت خود که همان قلب او است، غافل نماند و در تطهیر دل بیشتر از غیر آن بکوشد؛ زیرا دل نظر گاه پروردگار است و تطهیر دل جز با توبه نصوح (خالص) میسور نیست؛ چنان که امام صادق (علیه السلام) فرمود: با یقین و تقوا دلت را پاکیزه ساز؛ زیرا ثمره یقین، تقوا است و تقوا جز با توبه تحقق نمى‏یابد.


برچسب :
نوشته شده در شنبه 1395/2/4 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر
عبرت‏هاى قضاى حاجت

در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق (علیه السلام) چنین روایت شده است:
راز نام گذارى مستراح بدین نام آن است که آدمى در آنجا از سنگینى نجاست‏ها و کثافت‏ها راحت مى‏شود و براى مؤمنان درس عبرتى است که نعمت‏هاى پاکیزه دنیایى سرانجامش چنین است!
پس[بر اثر این درس عبرت] با دل بریدن از متاع دنیا خود را راحت مى‏سازد و جان خود را از سرگرم شدن به آن فارغ مى‏کند و همان گونه که از جمع آورى کثافت‏ها پرهیز مى‏کند، از گرد آورى متاع دنیا دورى مى‏گزیند و به اندیشه درباره خود مى‏پردازد که چگونه در حالى بزرگوار و گرامى، و در حالى دیگر ذلیل و خوار مى‏شود و درمى‏یابد که قناعت و تقوا مایه آرامش و آسایش وى در دنیا و آخرت مى‏شود؛ زیرا آسایش آدمى در خوار شمردن دنیا وانهادن بهره‏گیرى از آن و زدودن جاست حرام و شبهه ناکه آن نهفته است.
پس از ادراک این حقیقت، در کبر و خود بزرگ بینى را بر روى خود مى‏بندد و از گناهان مى‏گریزد و در تواضع و پشیمانى و حیا را بر روى خویش مى‏گشاید و براى دستیابى به فرجامى نیک و نفسى پاکیزه، در اداى فرمان ها و اجتناب از نواهى مى‏کوشد و نفس خود را در زندان خوف و صبر و خوددارى از شهوت‏ها به بند مى‏کشد، تا به امان خداوند در دار القرار بپیوندد و طعم رضاى خدا را بچشد؛ زیرا سلوک خردپسند همین است و جز این هرچه را نیک پندارد، هیچ است
.
مراد از سخن امام (علیه السلام) این است که مؤمن چون بیندیشد که لذت اندک و ناچیزى که از نعمت‏هاى دنیا بهره وى شده، به آفت تبدیل شده و جز با دفع آن از آزارش رهایى نمى‏یابد، پى مى‏برد که سرانجام همه نعمت‏هاى دنیا همین است و براى دورى از زیان و آفت‏هاى آنها باید آنها را ترک گفت و جز به مقدار ضرورت از آن بهره نگرفت، تا دل آدمى از سنگینى وابستگى خاطر به آنها (در نعمت‏ها و لذت‏هاى حلال) و از آسیب‏ها و آفت‏هاى آنها (در حرام و شبهه ناک) راحت باشد.
در نتیجه، همان گونه که از پلیدى‏ها دورى مى‏کند از آنها (نعمت‏ها و لذت‏هاى حلال) نیز پرهیز خواهد کرد، و هنگامى که ببیند طعامى که براى ادامه حیات ناار است مصرف کند و قوام و بقاى وى بدان بستگى دارد، براى دفع ضرر و آفت آن باید چنین ذلتى را تحمل کند، خود بزرگ بینى را رها کرده، تواضع پیشه مى‏کند و از آنچه در گذشته بر خلاف این رویه عمل کرده، پشیمان مى‏شود و از بى توجهى به رهنمودهاى پروردگار خود، در مواردى که به پاکیزگى ظاهرى و طهارت باطنى وى مربوط مى‏شود، حیا کرده یقین مى‏کند که از لذت‏هاى پست دنیایى بر اثر سرانجام بد آنها باید چشم فرو پوشید و لذت خالص حقیقى را در نعمت‏هاى دنایى نمى‏توان یافت، بلکه لذت راستین در رضایت و خشنودى خدا است، که پس از دستیابى به امان خداوند در سرى جاویدان بهره آدمى مى‏گردد.


برچسب :
نوشته شده در شنبه 1395/2/4 توسط rasoul1517 | لينك ثابت | (0) نظر

X